معرفی کتاب
شاید کمتر فرد ایرانی باشد که حداقل یکبار اصفهان را ندیده باشد و یا در آرزوی دیدنش نباشد و شاید بتوان گفت این شهر از نقطه نظر تاریخی و هنری در سرتاسر دنیا بینظیر باشد بناهای تاریخی باشکوه این شهر به همراه میدان یکتایش که در قلب آن بنا شده همه و همه جلوه های بدیع و نویی از هنر و فرهنگ ایرانی را به نمایش گذاشته است. اگر چه صدها کتاب در مورد این شهر زیبا نوشته شده اما در این مجلد تاریخچه این شهر عزیز و تاریخی که بناهای سرافرازش در طی قرون مختلف بر تارک فرهنگ و هنر و معماری ایران ،درخشیده به گونه ای متفاوت و با استناد به انبوه کتاب های تاریخی مربوط با بیانی تشریح شده که ،همگان و نه فقط جامعه ی متخصصان معماری و شهرسازی و پژوهشگران دیگر حوزه ها بتوانند از اطلاعات آن بهره کافی را ببرند، بویژه اصفهانیان عزیز که باید بدانند چه در یکتا و گوهر یگانه ای را در اختیار دارند. ققنوسی که از پس هر بی مهری و جفای روزگار و هر ویرانگری و خرابی، باز از خاکسترش متولد شده و همچنان زنده و پاینده است. در این کتاب تلاش شده کلیه ی مطالب با استناد دقیق به منابع تاریخی و معتبر مورد بحث و بررسی قرار گرفته و راه برای مطالعات بیشتر خوانندگان محترم آسان گردد علاوه بر این سعی شده نکاتی در طول کتاب مطرح گردد که جذابیت لازم را برای شناخت این شهر به همراه داشته باشد. به عنوان مثال میتوان نشانی از تنها سردر ورودی باغهای سیگانه ی صفوی در اطراف چهارباغ را یافت و یا اینکه دلیل نامیدن بنای باغچه عباسی در بازار عام اصفهان و یا نامگذاری چهارسو نقاشی چه بوده و یا فرهادبیک حاکم وقت اصفهان پیش از عزیمت شاه عباس بزرگ به این شهر با استفاده از جرثقیل چگونه درختان سلجوقی و ایلخانی را از محل رویش درآورد و در جایی دیگر کاشت و یا کوچه ترازو یا طرازآباد در چهارباغ خواجو (چهارباغ) (صدر با کوطرازی که ناصر خسرو از آن سخن میراند چه نسبتی دارد و دهها مطلب جذاب دیگر این کتاب در حقیقت مقدمه ای است بر مجلد بعدی تحت عنوان «یک جهان نقش جهان که ان شاء الله بزودی چاپ و منتشر میگردد که تمرکز آن بیشتر بر روی میدان نقش جهان است اما این مجلد را میتوان تحت عنوان «شهر در تاریخ» نامید که اصفهان باشکوه را در طول تاریخ پر فراز و نشیب خود به بررسی نشسته است. با این کتاب و ان شاء الله جلد ،آتی دینی که این شهر بی مثال بر گردن نویسنده دارد به اندازه سر سوزنی کم نمیشود اما نشر این مطالب شاید و شاید جلوی خرابی های افسار گسیخته ی نفایس این شهر را در این روزگار بگیرد که آن روز ان شاء الله بنده پاداش خود را خواهم گرفت .
رضا ابوئی (محله ی گازرگاه یزد عمارت تاریخی بهار عمر)