حقیقت این است که رمان نو فاقد قهرمان است؛ ناگریز خواننده قادر نیست در کنار قهرمان، دربرابر دیگران موضع گیری کند. شخصیت ها فاقد روان شناسی خاص هستند؛ گویی روح ندارند. چیزی از گونه ی مهروکین،جاذبه ودافعه، رفتار حماسی و ثبات در عقیده در آنان نیست. این که چنین شخصیت های خنثی، منفعل ، بی هویت، بی شناسنامه و شیی گونه ای تا چه اندازه به مصداق های واقعی شان درجامعه شبیهند، البته خرده های است که بر رمان نو وارد است.
فهرست
سخن پیشین
راهی به هزار توی رمان نو در "پاک کن ها"
"پاک کن ها" به عنوان رمان معما
"پاک کن ها" تراژدی های کهن یا رمان حماسی نو
نقد ساخت گرایی تکوینی و "پاک کن ها"
گزاره های ساخت شکنانه و روان شناختی در"صدایشان را می شنوید"
سایه های روشن ذهن در "صدایشان را می شنوید"
نقد زیباشناختی "معمانی خداحافظی"