کتاب «چهل نامهی کوتاه به همسرم» نوشتهی «نادر ابراهیمی» است. نادر ابراهیمی یکی از برترین و معروفترین خطاطان در زمان قدیم بود. اوکتاب چهل نامهی کوتاه به همسرم را زمانی نوشته است که به تمرین خطاطی میپرداخته است. وی در مقدمه آورده است: «آن روزها که تازه تمرین خطاطی را شروع کرده بودم، حدود سالهای ۶۳-۶۵، به هنگام نوشتن، در تنهایی، در فضایی که بوی تلخ مرکب ایرانی در آن میپیچید و صدای سنتی قلم نی، تسکین دهندهی خاطرم میشد. غالبا به یاد همسرم میافتادم که او نیز همچون من و شاید نه همچون من اما به شکلی، گهگاه و بیش از گهگاه، دلگرفتگی، قلبش را خاکستری رنگ میکرد و میکوشیدم که به جستجو در به امید رسیدن به ریشههای گیاه بالنده و سرسخت اندوه و دانستن اینکه این رویندهی بیپروا از چه چیزها تغذیه میکند، و شناختن شرایط رشد و دوامش آن را نابود کنم بل زیر سلطه و در اختیار بگیرم. پس، یکی از خوبترین راههای رسیدن به این مقصود را در این دیدم که متن تمرینهای خطاطیام را تا آنجا که مقدور باشد اختصاص دهم به نامهی کوتاهی به همسرم.» در قسمتی از نامهی بیستوهشتم میخوانیم: «بانوی بسیار بزرگوار من! عجب سالهایی را میگذرانیم، عجب روزها و عجب ثانیههایی را... و تو در چنین سالها و ثانیهها، چه غریب سرشار از استقامتی و صبور و سرسخت؛ تو که بارها گفتهام چون ساقهی گل مینا ظریف و شکستنی هستی... مرا نگاه کن بانوی من، که تنومندانه در آستانهی از پا در آمدنم و باز، در پیشگاه سال تازه از تو میخواهم که به من قدرت آن را بدهی که با رذالتها کنار نیایم، و ذره ذره، رذالتهای روح کوچک خویشتن را همچون چرکاب یک تکه کهنهی زمینشوی، با قلیاب کف نفس و تزکیه بشویم و دور بریزم...» این کتاب را نشر «روزبهان» منتشر کرده است.