امروزه، بر این نکته تأکید فراوان می‏شود که، مدیران ارشد، برای کارآمد شدن، باید به ابزار ساده و مهمی به نام تفکر استراتژیک مجهز شوند. تفکر استراتژیک مدت‏هاست که به‏عنوان یک برگ برنده در عرصه‏های مختلف اقتصادی و اجتماعی شناخته می‏شود. این مهارت معمولاً در نگاه اول برای بسیاری از مدیران ابهام برانگیز است. گرچه می‏دانند که راه موفقیت در کسب‏وکار از شناسایی آن می‏گذرد. برای آنکه این مهارت را بتوان بصورت آگاهانه ارتقاء داد، باید در شناخت آن کوشید. ارتقاء این توانایی ما را در تصمیم‏گیری‏ها یاری می‏دهد، به‏خصوص در موقعیت‏های استراتژیک که سردرگمی در نگاه مدیران موج می‏زند. برای شناخت کامل این مهارت، تلاش فراوانی لازم است، با این حال می‏توان با شناخت مرزهای تفکر استراتژیک یا حداقل تلاش در این جهت به یک شمای کلی دست یافت.