رولو می (1994-1909) روانشناس آمریکایی بودکه جزو نظریهپردازان اصلی در رویکرد انسانگرا و اگزیستانسیالیست به شخصیت محسوب میشود. مِی ابتدا به تحصیل الهیات پرداخت و در آنجا با مکتب اگزیستانسیالسم آشنا شد. اما بعد به روانشناسی و روانکاوی روی آورد و با فروم و سالیوان آشنا شد و تحت تأثیر آنها قرار گرفت. وی اولین مدرک دکتری در روانشناسی بالینی در تاریخ دانشگاه کلمبیا را دریافت کرد. مِی در 38 سالگی به بیماری سل مبتلا شد، و جنگ او با این بیماری، به نقطۀ عطفی در زندگی وی تبدیل شد. و طی مبارزۀ لحظه به لحظه با این بیماری (در سالهایی که هنوز درمان مؤثری برای سل نبود) یک کشف شگفتانگیز کرد: اضطراب عمیق وی در لحظات بیماری نه با لیبیدو، که بیشتر با نیستی و مرگ ارتباط داشت. مِی از بیماری خود جان سالم به در برد، اما رویکرد روانکاوی به تحلیل شخصیت را کنار گذاشته و کتابها و مقالههای زیادی در تبیین رویکرد اگزیستانسیال به شخصیت به نگارش درآورد. رولو می در این کتاب، بر پایة داستانها (اعم از امروزی و اساطیری) و نیز شرححالهای موردی در کار بالینی خویش، به ما نشان میدهد که چگونه با تعارضهای حلنشده راه را بر آزادی درونی خویش میبندیم. او به بررسی مفهوم الهامبخش «آزادی اساسی» میپردازد، آزادی اراده که به ما اجازه میدهد نگرش خود را برگزینیم، حتی اگر با بیداد و ستم رویاروی باشیم. او سپس در مفهوم سرنوشت اندیشه و غور میکند، طرحی در زندگی ما که به جستجویش میپردازیم، و توضیح میدهد که چگونه ما تنها تا اندازهای میتوانیم به سرنوشتی که در آن کامیابی و حس پیشرفت را تجربه میکنیم، جامۀ عمل بپوشانیم.