درباره ی کتاب
کتاب حاضر، اصول علمی و تکنولوژیکی فولادسازی در کوره های قوس الکتریکی را در دو بخش و هجده فصل و یک پیوست ارائه داده است. بخش اول به فولاسازی در کوره های قوس الکتریکی اختصاص دارد و بخش دوم، فولاسازی در پاتیل را تشریح می کند. بدین ترتیب، متالورژی اولیه و متالورژی در تهیه فولاد، در این دو بخش آمده است. در بخش اول، این موارد بررسی شده است: سابقه تاریخ و تشریح سیستم های مختلف کوره قوس، مواد مصرفی در کوره های قوس شامل الکترودها، مواد نسوز، قراضه و افزودنی ها، انواع روش های فولادسازی و تمرکز بر روش بازی، نقش تعیین کننده سرباره در تهیه فولاد، مراحل مختلف اکسایش و احیاء در فولادسازی شامل کربن زادیی، فسفرزدایی و اکسیژن زدایی، آخال ها و گازها در فولاد، پیشرفت های فولادسازی در کوره های قوس و بررسی مهم ترین عوامل اقتصادی در کار کوره های قوس الکتریکی.
بخش دوم به عملیات تکمیلی فولاسازی در کوره قوس پرداخته و متالورژی تهیه فولاد در پاتیل را که به عنوان متالورژی ثانویه شناخته می شود ارائه داده است. امروزه با استفاده از فرایند کوره پاتیلی، که خود به عنوان یک کوره کوچک، عملیات تکمیلی فولاسازی را انجام می دهد. ترتیبی داده شده است که کوره قوس در جایگاه اصلی خود به کار گرفته شود و با استفاده از توان بالای ترانسفورمر، همچون یک ماشین پرسرعت ذوب عمل کند و مذاب را به واحد کوره پاتیلی تحویل دهد تا عملیات نهایی تصفیه احیایی و آلیاژسازی و بهبود کیفیت و تولید فولاد تمیز در کوره پاتیلی انجام شود.
پیشگفتار
فولادسازی در دنیا اساساً به دو شیوه انجام میپذیرد: تبدیل آهن خام حاصل از کوره بلند در کنورتر، و ذوب قراضه یا آهن اسفنجی در کورههای قوس الکتریکی. هر دو روش برای تهیه فولاد در ایران بهکار گرفته میشود. استفاده از روش سوم، یعنی کورههای روباز، امروزه دیگر مرسوم نیست. در زمینه فولادسازی در کنورتر، منابعی به زبان فارسی در دسترس وجود دارد، اما در مورد فولادسازی در کورههای قوس الکتریکی، متن مدون و جامعی در اختیار نیست.
کتاب حاضر، اصول علمی و تکنولوژیکی فولادسازی در کورههای قوس الکتریکی را در دو بخش و هجده فصل و یک پیوست ارائه داده است. بخش اول به فولادسازی در کورههای قوس الکتریکی اختصاص دارد و بخش دوم، فولادسازی در پاتیل را تشریح میکند. بدین ترتیب، متالورژی اولیه و متالورژی ثانویه در تهیه فولاد در این دو بخش آمده است. فصل اول به بررسی سابقه تاریخی و تشریح سیستمهای مختلف کوره قوس اختصاص یافته است. مواد مصرفی در کورههای قوس که عمدتا عبارتند از الکترودها، مواد نسوز، قراضه و افزودنیها، در فصلهای دوم تا پنجم بررسی شده است. پس از توضیح انواع روشهای فولادسازی و تاکید و تمرکز بر روش بازی در فصل ششم، نقش تعیین کننده سرباره در تهیه فولاد، در فصل هفتم تشریح شده است. مراحل مختلف اکسایش و احیاء در فولادسازی، که شامل کربنزدایی، فسفرزدایی و اکسیژنزدایی است در فصلهای هشتم تا یازدهم مطرح گشته است. مسئله آخالها و گازها در فولاد، بهدلیل اهمیتی که داراست به عنوان دو فصل جداگانه ارائه شده است. پیشرفتهای فولاسازی در کورههای قوس، در زمینههایی همچون تخلیه مذاب بدون سرباره، نوع بارگیری، همزدن مذاب، تسریع در فرایند ذوب و کنترل عناصر باقیمانده در فصل پانزدهم توضیح داده شده است. مهمترین عوامل اقتصادی در کار این نوع کورهها، در زمینه کاهش هزینه و مصرف مواد نسوز، الکترود و انرژی و بهکارگیری سیستمهای نوین خنککاری گرم و پیشگرم قراضه، در فصل پایانی بخش اول تشریح شده است.
بخش دوم به عملیات تکمیلی فولادسازی در کوره قوس پرداخته و متالورژی تهیه فولاد در پاتیل را که به عنوان متالورژی ثانویه شناخته میشود ارائه داده است. بر خلاف شیوه ابتدایی فولادسازی در کوره قوس، که کلیه عملیات ذوب، تصفیه و آلیاژسازی در کوره انجام میگرفت، امروزه با استفاده از فرایند کوره پاتیلی، که خود به عنوان یک کوره کوچک، عملیات تکمیلی فولادسازی را انجام میدهد، ترتیبی داده شده است که کوره قوس در جایگاه اصلی خود بهکار گرفته شود و با استفاده از توان بالای ترانسفورمر، همچون یک ماشین پرسرعت ذوب عمل کند و مذاب را به واحد کوره پاتیلی تحویل دهد تا عملیات نهایی تصفیه احیایی و آلیاژسازی و بهبود کیفیت و تولید فولاد تمیز در کوره پاتیلی انجام شود. این تکنولوژی در فصل هفدهم تشریح شده است. روشهای مختلف متالورژی پاتیلی، که در آن با استفاده از گرم کردن و اعمال خلاء، تصفیه نهایی صورت میگیرد، فصل پایانی بخش دوم را به خود اختصاص داده است.
مجموعهای از واژههای متداول در فرایند تولید فولاد در کورههای قوس الکتریکی نیز در قالب فرهنگنامهای مختصر به عنوان پیوست آورده شده است.
البته تردیدی نیست که متالورژی تهیه فولاد در کورههای قوس الکتریکی، بهویژه با توجه به ابداع روشهای نوین، بهقدری گسترش یافته که آنچه در این کتاب ارائه شده تنها در حد مقدمهای در این زمینه بهشمار میآید، اما کوششی که در تدوین و تنظیم آن صورت گرفته و دستی که مولف، خود عملا در کار فولادسازی داشته و دورههای آموزشی و کارورزی که در کارخانجات بزرگ فولادسازی آلمان، از جمله هامبورگ و تیسن دیده، او را امیدوار میسازد که نتیجه کارش بیاثر نباشد و دستاندرکاران و علاقمندان به فولادسازی را بهکار آید.
مسعود بینش
masoud.binesh@gmail.com
پاييز 1392
مقدمه
فولاد، مهمترين ماده ساختماني و آلیاژ مهندسی
زندگي امروزي بدون وجود فولاد قابل تصور نيست. توليد جهاني فولاد بیش از 1.5 میلیارد تن در سال و تقريبا ده برابر مجموع تولید مواد غيرآهني است. آنچه ميتوان گفت اين است که فولاد بهعنوان مهمترين ماده ساختماني و آلیاژ مهندسی تا دهههای آینده باقي خواهد ماند.
فولادسازي به روش سنتي
مسير فولادسازي درکارخانجات بزرگ فولاد با کوره بلند و یا کورههای احیا آغاز میشود. مرحله بعدي در کارخانجات فولادسازي انجام ميشود، جایي که فلز مذاب توسط اکسايش کنترل شده و طي عمليات بعدي به فولاد تبديل ميگردد. پس از ريختهگري و انجماد فولاد مذاب، عمليات نورد در کارخانجات نورد تا رسيدن به محصول نهايي صورت ميپذيرد.
توليد آهن خام
تکنولوژي کوره بلند دائماً در حال رشد بوده است. توليد آهن خام با واحدهاي بزرگتر و ظرفيت توليدي بيشتر، سبب کاهش تعداد واحدهاي کوره بلند شده است. قطر دهانه کوره بلند در واحدهاي بزرگ مدرن متجاوز از 11 متر است که هماکنون بیش از 100 واحد از اين دست، در سراسر دنيا وجود دارد. متوسط توليد روزانه آنها 7000 تن - و در بعضي موارد بيش از 10000 تن- است که 40 درصد توليد جهاني آهن خام را تامين ميکنند. مصرف سوخت که تاثير اساسي بر هزينه توليد يک کوره بلند دارد با استفاده از روشهاي متعددي کاهش يافته است. هدف نهایي عبارت است از جايگزيني تدريجي کک بهوسيله شکلهاي بسيار ارزانتر انرژي. اما بههر حال براي دستیابی به توزيع همگن گاز و تشکيل يک چارچوب پشتيبان در جداره داخلي کوره، وجود حداقل مقدار کک ضروري است. هنوز مقدار مشخصي به عنوان حد تعيين نشده است. امروزه سعي بر آن است که هر چه بيشتر، زغال سنگ ارزان پودري شکل به کوره بلند تزريق شود. اين حالت منجر به 40 درصد جايگزيني کک توسط زغال سنگ شده است. با استفاده از انرژي الکتريکي و اکسيژن بهجاي دمش هواي گرم، ميزان دمش زغال تا kg 400 به ازاء هر تن آهن خام افزايش خواهد يافت.
هنوز توانایي افزايش توليد کک وجود دارد. باطريهاي بزرگ ککسازي بهکار گرفته خواهند شد. در اين زمينه، تحقيقات بر روي بهبود بهرهوري و بازده و نيز کاهش آلودگي محيط زيست متمرکز است. محدوده زغالسنگهاي قابل استفاده نيز بيشتر خواهد شد. واحدهاي بزرگ کانهآرایي براي تهيه گندله و زينتر، به عنوان مواد اصلي مورد مصرف نيز در بهبود بازدهي کورههاي بلند مؤثر خواهند بود. زمينههاي ديگر کار بر روي کوره بلند به عنوان فرآيند احياء سنگ آهن، در آينده قابل پيشبيني است.
فولادسازي
با مطرح شدن فرآيند فولادسازي اکسيژني در ميانه دهه 50م، مسير توليد فولاد تغيير اساسي نمود. مشخصه اين فرآيند متالورژيکي کنورتري، بهرهوري زياد و بازده اقتصادي است. سهم فولادسازي اکسيژني در توليد جهاني فولاد حدود 65 درصد است و فولادسازي الکتريکي به عنوان تنها جانشين جدی آن مطرح است. امروزه کورههاي روباز عمدتا در کشورهاي شرقي، در حد اندک وجود دارند و در آينده نزديک، درست مانند فرايندهاي بسمر و توماس، از صحنه توليد حذف خواهند شد.
روش کنورتر دمش از کف (OBM) رقيب فرآيند فولادسازي اکسيژني معمولي شده است. گرچه اين شيوه هنوز موفق به جايگزيني کنورترهاي دمش از بالا نشده است اما عرصه جديدي در پيشرفت تکنيک گشوده که منجر به ابداع روشهاي دمش ترکيبي گشته است. اين فرآيند کامپيوتري با دمش اضافي، توسط شرکت فولاد تيسن توسعه داده شده و فوايد اقتصادي زيادي در توليد فولادهاي تميز کم کربن عايد کرده است. اتلاف آهن بهدليل اکسايش نيز کاهش يافته است. گاز خروجي کنورتر که غني از انرژي است، با استفاده از روش خشک در سيستم جمعآوري و تصفيه، بازيابي ميشود.
اساسا کنورتر، يک مخزن تصفيه است و بهرهوري بالاي آن به انتقال سريع جرم و انرژي بستگي دارد. معمولا شارژ کنورترهاي اکسيژني شامل آهن خام و تقريبا 20 درصد قراضه است. تلاشهايي صورت گرفته تا کنورتر کاملا بهصورت يک محفظه ذوب قراضه درآيد. امروزه بعضي مدلها، امکان استفاده از صددرصد قراضه را فراهم آوردهاند. راه اساسي و بهتر براي ذوب قراضه، کوره قوس الکتريکي است. سهم اين کورهها در توليد جهاني فولاد، بسته به مقدار قراضه دردسترس است. نکته ديگر اينکه کورههاي قوس، قراضههاي مخصوص (آلياژي) براي توليد فولادهاي پرآلياژ مصرف ميکنند و بنابراين از سوي ديگر، قراضه درجه دو که آلودگي زيادي دارد در فولادسازي اکسيژني بهکار ميرود. دوسوم قراضه مصرفي در فولادسازي توسط کورههاي قوس و یکسوم توسط کورههاي اکسيژني مصرف ميشود. مصرف اضافي توسط کارخانجات قطعهريزي نيز بايد بهحساب آيد. کورههاي قوس UHP داراي ظرفيت تا 170 تن و تعدادي نيز متجاوز از 300 تن هستند. با تداوم پيشرفت تکنيکي کورههاي قوس، ميتوان آنها را به عنوان ماشين ذوب در نظر گرفت.
مدت زمان مرحله ذوب يک کوره 130 تني به يکساعت ميرسد. اين مقدار با توجه به نکات زيردست يافتني است:
افزايش توان ترانسفورمر
دمش اکسيژن + سوخت اضافي
همزدن حمام مذاب با استفاده از همزنهاي کف
تخليه مذاب بدون سرباره
حفاظت مناطق گرم کوره توسط خنککاري
سيستمهاي کنترل کامپيوتري
زمينه پيشرفت آينده، مطرح شدن روشهاي جريان مستقيم ميباشد. علاوه بر هزينه الکتريسيته، سودمندي فولادسازي الکتريکي، اساسا تحت تاثير قيمت قراضه است. بنابراين استفاده از قراضههاي ارزان، کورههاي قوس را براي توليد انواع فولاد مناسب و جذاب ميسازد.
قراضه يک ماده خام مهم است که از طريق آن ميتوان در مصرف انرژي صرفهجويي کرد. با پيشرفت روش ريختهگري مداوم و ساير روشها، بازده مطلق فولاد 14 درصد اضافه شده که موجبات تعطيل شدن نیمی از واحدهاي قراضه را فراهم آورده است. بنابراين برگشت قراضههاي بزرگ در فرآيند فولادسازي قوسي، که مبتني بر ذوب قراضه است، بسيار مهم ميباشد. آلمان با 4 ميليون تن صادرات قراضه در سال 1990 ميلادي جزء صادرکنندگان قراضه محسوب ميشود. استفاده مجدد از قراضههاي بزرگ، از لحاظ اقتصادي همواره مورد توجه بوده است. يک امکان، کوره کوپل با دمش گرم، همراه با يک کارخانه فولادسازي اکسيژني است. در کوره کوپل عناصر مضر با آهن خام رقيق ميشوند تا استاندارد مناسب کيفيت محصول بهدست آيد. به عبارت ديگر، امروزه روشهاي ريختهگري و نورد امکان بالابودن محدوده عناصر مضر را براي بعضي محصولات
ميسر ميسازد.
متالورژي ثانويه اساسا با دگرگون کردن وضعيت توليد فولاد، کيفيت را بهبود بخشيده و باعث سوددهي ساخت فولادهاي مرغوب شده است. اين نقطه آغازي بود براي پيشرفت و توسعه در زمينه فولادهاي مخصوص، مثلا فولادهاي ساختماني ميکروآلياژي يا فولادهایي که در ساخت لولههاي مقاوم در برابر گازهاي اسيدي بهکار ميرود. هدف از متالورژي ثانويه، رها ساختن فرآيند اوليه از اهداف متالورژيکي بود. کنورتر بايد منحصرا به عنوان يک مخزن تصفيه - مخصوص اکسايش کربن - بهکار گرفته شود و کوره قوس به عنوان يک محفظه براي ذوب مواد جامد باقي بماند. مراحل متالورژيکي ضروري بعدي، توسط متالورژي ثانويه انجام ميگيرد. بدين ترتيب آناليزهاي خارج از استاندارد و آخالهاي غيرفلزي کاهش مييابد و دما و آناليز شيميايي مذاب همگن ميشود. بهعلاوه، شکل آخالهاي غيرفلزي کنترل و بهينه ميشود تا خواص مخصوص و مورد نظر فولاد پديد آيد. گرم کردن در واحدهاي متالورژي ثانويه امکانات ديگري از لحاظ مهندسي فرآيند نيز فراهم کرده است. به متالورژي ثانويه، متالورژي پاتيلي نيز گفته ميشود زيرا فرآيند، معمولا در پاتيل انجام ميگيرد. معمولا مذاب پس از مرحله فولادسازي، در واحدهاي متالورژي ثانويه تحت عمليات قرار ميگيرد. براي اجتناب از اکسايش مجدد، بايد اقداماتي به هنگام تخليه مذاب از پاتيل به تانديش و از تانديش به قالبهاي ريختهگري مداوم صورت گيرد.
با استفاده از متالورژي ثانويه ميتوان به فولادهاي خاص دست يافت؛ فولادهايي که توليد آنها در محفظههایي با حجم بزرگ غيرممکن مينمود. با بهکارگيري وسايل تکنيکي، کل غلظت عناصر همراه، امروزه تا حد کمتر از ppm 30 کاهش يافته است. محدودههای کمتر از این مقدار نیز با فرآيندهاي خلاء قابل دستیابی است.
تنظيم دقيق شيميایي با محدوده تغييرات بسيار کم، پيششرط لازم براي فرآيندهاي فولاد در کارخانجات فولادسازی شده است. ترکيب دقيق و موزانه شده عناصر آلياژي، تنظيم کربن، اکسيژن، نيتروژن و هيدروژن و نورد کنترل شده براي دستیابی به خواص مطلوب فولاد، ضرورت يک عمليات حرارتي اضافي را از بين ميبرد.
ريختهگري مداوم
تغييرات بسيار زيادي در زمينه ريختهگري صورت گرفته است. فرآيند ريختهگري مداوم در سطح جهان رونق يافته است. بسته به نوع محصولات،کارخانجات مدرن فولادسازي تقريباً تماماً ريختهگري مداوم دارند. بیش از 70 درصد فولاد در سطح جهان بهصورت مداوم ريختهگري ميشود. بدون ترديد ريختهگري مداوم بهدلیل فواید اقتصادي و کيفي، جاي ريختهگري کنده را خواهد گرفت. بهبود توليد ريختهگري مداوم سبب صرفهجویيهاي قابل توجهي در فولاد شده است. با بهکارگيري روش ريختهگري مداوم، اولين مرحله نوردکلاسيک تختال ميتواند حذف شود. راه مناسب براي توليد سودمند فولاد، احداث واحدهاي کوچک فولاد است. فوايد ريختهگري مداوم اساسا در حذف ترکهاي داخلي و عيوب سطحي و بهبود بهرهوري کارخانجات است. پيشرفتهايي در جهت استفاده از شارژ کردن گرم و مستقيم محصولات نيمهتمام ريختهگري مداوم، به کارخانجات نورد صورت گرفته است. بنابراين اجراي يک عمليات بسيار مطمئن و با کنترل دقيق ضروري است. مزيت اين روش عبارت است از کوتاهتر کردن مسير توليد، که هزينههاي انرژي و عمليات را کاهش ميدهد.
ضخامت مقاطع فولادهاي ريختگي بهطريق مداوم mm 300 - 100 براي محصولات بلند و mm 350-150 براي تختال است. در دو دهه اخير تلاشهاي زيادي در جهت استفاده از مذاب فولاد در ريختهگري مقاطعي با ابعاد و اندازه کوچکتر براي محصولات بلند و تخت انجام شده است. اين فرآيند تحت عنوان "ريختهگري شبيه شکل نهایي محصول " شناخته ميشود. اين سيستم براساس ريختهگري معمولي تختال است اما با استفاده از يک قالب شکل داده شده مخصوص. ريختهگري تسمه نیز يک گام به پيش برداشته است. نورد اضافي در ريختهگري مداوم منجر به رسيدن تا ضخامتهاي حدود mm 20 شده است. روش CPR، تختال گرم را پس از خروج از قالب يا نورد پرسي، بهسرعت نازک ميکند. ماده بهصورت معمولي در قسمت پایيني ريختهگري، نورد شده و سطح مقطع آن کاهش مييابد. ريختهگري تسمه نازک به سمت توليد محصولات با ضخامت کمتر از mm 10 نشانه رفته است. به نظر ميرسد روش دوغلتکي اميدبخش است.
ريختهگري تسمه و تسمه نازک موانع را پشت سر خواهد گذاشت. اهميت نورد گرم تسمه بسيار قابل ملاحظه است. نورد گرم تنها توسط چند قفسه و یا حتي با حذف آنها انجام ميشود. اين امرمنوط به ساختار جديدي در توليد ميشود. فولاد ميتواند در کارخانجات بزرگ فولادسازي تهيه شود. عمليات بعدي در يک واحد تک محصولي توسط روشهاي ريختهگري طراحي شده براي توليد تسمه گرم، صفحات سنگين، تسمه سرد يا محصولات مخصوص بلند انجام ميشود. کارخانجات کوچک فولاد بيشتر به سمت توليد فولاد براي محصولات تخت - بهدلیل هزينه سرمايهگذاري کمتر - خواهند رفت. براي محصولات بلند با کيفيت بالا، روش ريختهگري شکلي ميتواند به شکل نهايي محصول نزديک شود. علاوه بر هزينه الکتريسيته، بحران اقتصادي براي کارخانجات کوچک فولاد، کورههاي قوس را به سویي ميراند که بتواند با قراضه تامين شده از خارج از کارخانه، سطح مشابهي از کيفيت محصول را بهدست دهد.
نورد
مقدار تغيير شکل در نورد گرم با روي کارآمدن ريختهگري مداوم سهچهارم کاهش يافته است. اهميت نورد بهعنوان يک مرحله فرايند تغييرشکل، به سمت حذف شدن پيش ميرود، در حاليکه اهميت آن براي تنظيم کيفيت خواص محصول بيشتر ميشود. اين مسئله بر کيفيت شکل و سطح محصولات نوردي اثر ميگذارد. با استفاده از کنترل هيدروليکي ضخامت، محدودههاي کوچک دقت ابعادي در طول يک تسمه بزرگ را ميتوان حفظ نمود. شيب ضخامت در عرض تسمه توسط روش cvc تنظيم ميشود.
تغيير سيکلي محور غلتکها همراه با صيقلکاري معمولي، منجر به يکنواختي بيشتر شيب سايش ميشود. برنامه نورد با توجه به عرض تسمه، انعطافپذيرتر ميشود و مواد بيشتري ميتواند در طي يک برنامه، نورد شود. انتخاب برنامه نورد به کيفيت محصولات فولادي و عمليات بعدي وابسته است، که عمدتا عبارتند از: نرمالهکردن، عمليات ترمومکانيکي، خنککاري شديد و سردکردن مستقيم. آماده کردن برنامه نورد براساس جنبههاي فيزيکي و شيميايي و متالورژيکي، يک امکان براي انتقال از نتايج علمي به عملي است. مدلهاي فرايند شبيهسازي کامپيوتري بسيار مورد استفاده قرار خواهند گرفت.
مرحله بعد فرآيند، در کارخانه نورد سرد صورت ميگيرد. محصول در طي پنج مرحله تحت عمليات قرار ميگيرد: اسيدشویي براي تميز کردن سطح، کارسرد در نورد پشتسرهم، آنيل تبلور مجدد براي حذف کارسختي، نورد ظريفکاري براي تنظيم کيفيت سطح و بازرسي و لبهزني در کارگاه پرداخت. به نظر ميرسد ترکيب همه مراحل مختلف در يک عمليات مداوم، فوایدي دربرداشته باشد. جانشين روش آنيل مداوم، استفاده از جعبههاي آنيل با انتقال حرارت شديد است در مقايسه با جعبههاي معمولي. اين فرآيند، زمان آنيل را با برقراري بهتر شرايط انتقال حرارت کاهش ميدهد. روزبهروز بر حجم تسمههاي نورد سرد شده با پوشش سطحي افزوده ميشود. اين امر نيز اثر خاصي بر توليد اتوماتيک مداوم تسمه سرد ميگذارد. بخش اعظم کلافهايي که بايد عمليات سطحي روي آنها صورت گيرد خط توليد را پس از نورد پشتسرهم ترک ميکنند.
پوششهاي سطحي
امروزه پوششهاي متنوع فلزي و غيرفلزي به منظور افزايش مقاومت خوردگي و بهتر شدن ظاهر سطح، بهکار ميرود و تغييرات آن نيز بسته به نياز بازار مصرف دارد. عوامل متغير زيادي، بنا بهدلايل اقتصادي، بايد در نظر گرفته شود. فرآيندهاي مختلف پوشش دادن مثل پوششهاي روي، روي - نيکل يا روي - آلومينيوم وجود دارد. پوشش ميتواند يکرو يا دورو با ضخامتهاي مختلف باشد. عمليات حرارتي اضافي، متغيرهاي ديگري را نيز مطرح ميسازد. رونق بازار صفحات پوشش داده شده باعث ايجاد کارخانجات پوشش بسياري شده است. توليد انبوه توسط پوششهاي خلاء و پوششهاي بسيار نازک، هنوز در آغاز راه است و جذابيتهاي زيادي براي پوششهاي چند لايهاي در مورد کاربردهاي خاص وجود دارد. هدف، رسيدن به تسمه پيشرنگ شده يا رنگ شده بهعنوان يک محصول آماده از نظر سطح است. صفحات ساندويچي نيز به گروه محصولات پوشش داده شده متعلق هستند. آنها شامل دو ورق فولادي با پوشش سطحي هستند که توسط يک لايه پلاستيکي نازک، براي جذب صدا و يک پلاستيک کلفتتر، براي استفاده به عنوان مصالح ساختماني، از يکديگر جدا ميشوند.
گسترش و تنوع عرضه محصولات فولادي
سازندههاي فولاد با عرضه محصولاتي که بر روي آنها عمليات سطحي صورت گرفته، بر تنوع محصولات خود افزودهاند. همين مسئله در مورد روش جوشکاري صدق ميکند. موفقيتهاي زيادي در روش برش ليزري و جوش ليزري صفحات فلزي بهدست آمده است. صفحات بزرگ جوش ليزري شده و قطعات مرکب، اکنون براساس مقياس دقيقي توليد ميشوند. قطعات مرکب شامل چند صفحه مجزا از جنس فولادهاي مختلف، با ضخامت و با پوشش سطحي متفاوت است. آنها توسط تکنيک پرتو ليزري و يا در حالات خاص با روش خميري بههم جوش داده ميشوند. بنابراين يک محصول به گونهاي است که کاملا نيازهاي يک کاربرد ويژه را پاسخ میدهد.
انواع فولاد نرم براي مناطقي از صفحه، که اغلب در فرآيندهاي توليد، شکل داده ميشوند انتخاب ميشود. مناطقي از صفحه که نياز به استحکام کششي بالا در اجزاء ساختار دارند، از فولادهاي با استحکام بالا ساخته ميشوند. بهعلاوه، ترکيب صفحات با ضخامتهاي مختلف، شرايط فرايند و خواص کاربردي را - در عين داشتن وزن کم - بهينه ميکند. در مناطقي که در معرض خوردگي است از صفحات با پوشش سطحي استفاده ميشود، در نتيجه پرسهاي برش ورق و خطوط جوشکاري به حوزه کارخانجات متالورژيکي وارد خواهند شد تا محدوده کار فولاد گسترش يابد. قبلا نيز از واحدهاي برش ريز و خطوط برش طولي استفاده ميشده است.
جنبههاي زيستمحيطي
حفاظت محيط زيست يک جنبه مهم و حساس کار صنعتي است. فولاد بهدلیل داشتن خواص مغناطيسي، بهراحتي قابل بازيابي است. مدتهاست که قراضههاي فولادي بازيابي ميشوند و مجدداً به عنوان يک ماده شارژ با کيفيت بالا مورد استفاده قرار ميگيرند. براي فولادسازان اين يک سنت است که مواد زاید خود را مجددا استفاده کنند يا براي استفاده ديگران عرضه نمايند. کارهاي جاري بر روي کانهآرایي آلياژهاي دانهريز بازيافتي، سربارههاي فولادسازي و پوستههاي اکسيدي نورد متمرکز است. بازيافتهاي آهني دانهريز، مخصوصا غبار دودکش کوره بلند با غلظت کم سرب و روي، در يک فرايند مجدد در محفظه واکنش از نوع بستر سيال، براي استفاده دوباره درکارخانجات زينتر مورد عمليات قرار ميگيرد. بهعلاوه يک ماده غني از روي و سرب براي بازيابي بعدي جدا ميشود.
فهرست مطالب
بخش اول فولادسازی در کورههای قوس الکتریکی (متالورژی اولیه)
(Primary metallurgy) 1
فصل 1 تجهيزات كوره قوس الكتريكي 3
1.1 کورههای قوس الكتريكي و انواع آن 4
1.1.1 تاريخچه كوره قوس الكتريكي 5
1.1.2 ويژگيها و تواناييهاي كوره قوس 6
1.2 طراحي و مهندسي كوره قوس الكتريكي 7
1.3 اجزاء كوره قوس 7
1.3.1 بدنه 9
1.3.2 سقف (سرپوش) 9
1.3.3 ناوداني 10
1.3.4 درب شارژ (درب سرباره) 10
1.3.5 دكل 10
1.4 سيستمهاي مختلف كوره قوس الكتريكي 12
1.4.1 سيستم مكانيكي و هيدروليكي 12
1.4.2 سيستم آبگرد 14
1.4.3 سيستم جمع آوري گرد و غبار 14
4.4.1 سيستم الكتريكي 16
1.4.4.1 بازده كوره قوس 18
1.4.4.2 قوس الكتريكي 19
1.4.4.3 مسئله ناپايداري قوس 19
4.4.4.1 نقش قوس در ايجاد مناطق گرم در جداره نسوز كوره 20
فصل الكت 2 رود 23
2.1 الكترودهاي كربني و گرافيتي 25
2.2 مصرف الكترود و عوامل موثر بر آن 26
2.3 نكات مهم در نگهداري و كار با الكترود 29
فصل 3 مواد نسوز 31
3.1 خواص مواد نسوز 32
3.2 انواع مواد نسوز 33
3.3 نسوزچيني كوره قوس 33
3.4 عمليات آمادهسازي كوره 36
3.5 ضريب مصرف مواد نسوز 36
فصل 4 قراضه 37
4.1 عمليات آمادهسازي قراضه 38
4.2 مشخصات فيزيكي قراضه 40
4.3 مشخصات شيميايي قراضه 41
4.4 سبدهاي بارگيري و نحوه قرارگرفتن قراضه در آنها 41
4.5 مرحله ذوب 42
فصل 5 افزودنيها 45
5.1 روانسازها 46
5.1.1 آهك (سنگ آهك) 47
5.1.2 فلوئورسپار 48
5.2 فروآلياژها 48
5.3 عناصر آلياژي 49
فصل 6 روشهاي فولادسازي 51
6.1 روش اسيدي 52
6.1.1 مقايسه روشهاي اسيدي و بازي 53
6.2 روش بازي 54
6.2.1 عمليات تك سربارهاي 54
6.2.2 عمليات دوسربارهاي 55
فصل 7 سرباره 57
7.1 منابع اصلي تشكيل سرباره 58
7.2 نقش سرباره در فولادسازي 59
7.3 قانون توزيع (تقسيم) 59
7.4 خواص 60
7.5 روش كنترل سرباره 61
7.6 ساختار و تركيب سربارهها 62
7.7 نظريه يوني سرباره 63
7.8 نسبت بازي 64
7.9 درجه اكسايش سرباره 65
فصل 8 مرحله اكسايش 67
8.1 فرايند كربن زدايي 68
8.1.1 ارتباط بين اكسيژن و كربن 69
8.1.2 عبور اكسيژن از فاز گازي به مذاب 71
8.1.3 سينتيك واكنش كربنزدايي 73
8.1.4 مكانيسم حبابسازي 75
8.1.5 اثر دما بر واكنش كربنزدايي 76
8.1.6 نقش سرباره در واكنش كربنزدايي 77
8.2 مواد اكسيدكننده 77
8.3 روش كنترل شده كربنزدايي 78
فصل 9 فسفرزدايي 79
9.1 تاثير فسفر بر كيفيت فولاد 80
9.2 شرايط ترموديناميكي فسفرزدايي 80
9.3 اثر تركيب سرباره بر فرآيند فسفرزدايي 82
9.4 سربارهگيري و سربارهسازي 84
9.5 شرايط بهينه فسفرزدايی 86
9.6 احياء و برگشت فسفر 86
فصل 10 مرحله احياء 89
10.1 گوگردزدايی 90
10.1.1 تاثير گوگرد بر كيفيت فولاد 90
10.1.2 عناصر گوگردزدا 91
10.1.3 مكانيسمهاي گوگردزدايي 92
10.1.3.1 گوگردزدايي توسط منگنز 93
10.1.3.2 گوگردزدایی با آهك 96
10.1.4 شرايط بهينه گوگردزدايي 96
10.1.5 نقش سرباره در گوگردزدايي 97
10.1.6 اثر دما بر واكنش گوگردزدايي 100
10.1.7 سربارهگيري و سربارهسازي 100
فصل 11 اكسيژنزدايي 101
11.1 آرامسازي فولاد 102
11.1.1 اکسيژنزدايی رسوبی 103
11.1.2 اكسيژنزدايي نفوذي 104
11.1.3 عمليات خلاء 104
11.1.4 عمليات با سربارههاي مصنوعی 105
11.2 اكسايش و احياء منگنز 105
11.2.1 اكسيژنزدايي توسط منگنز 106
11.3 اكسايش و احياء سيليسيم 107
11.3.1 اكسيژن زدايي توسط سيليسيم 107
11.4 اكسيژنزدايي توسط آلومينيوم 108
11.5 روش افزودن اكسيژنزداها به مذاب 110
فصل 12 آخالها در فولاد 113
12.1 آخالهاي غيرفلزي 114
12.1.1 آخالهاي اكسيدي 115
12.2 تاثير آخالها بر خواص فولاد 116
فصل 13 گازها در فولاد 117
13.1 منبع گازهاي حل شده در فلز 118
13.2 گاززدايي فولادي 119
13.3 هيدروژن 120
13.4 نيتروژن 121
13.5 اكسيژن 122
13.6 تاثير گازها بر خواص فولاد 122
فصل 14 تخليه مذاب 125
14.1 دمش نيتروژن 126
فصل 15 پيشرفتهاي فولادسازي در كورههاي قوس 127
15.1 كوره EBT 128
15.1.1 مقايسه كوره EBT و كوره EAF معمولي 130
15.2 كاهش زمان تخليه تا تخليه 131
15.3 استفاده از مشعلهاي اكسيژن - سوخت 132
15.4 همزدن مذاب 132
15.5 بارگيري مداوم 134
15.6 تسريع در فرايند ذوب 134
15.7 كنترل عناصر باقيمانده بهوسيله انتخاب نوع شارژ 135
15.8 آمادهسازي و جابهجايی شارژ 137
15.9 آهن احياء مستقيم 138
15.9.1 درجه فلزي شدن 139
15.10 مواد زائد 140
15.11 تخليه مذاب بدون سرباره 140
15.12 کوره قوس با جريان مستقيم (DC) 141
فصل 16 مهمترین عوامل اقتصادی در کار کورههای قوس 145
16.1 عوامل موثر بر هزينه مواد مصرفي 146
16.1.1 هزينههاي تبديلي 146
16.1.1.1 كاهش مصرف مواد نسوز 147
16.1.1.2 كاهش مصرف الكترود 147
16.1.2 تسريع در عمليات ذوب 148
16.1.2.1 تزريق تدريجي اكسيژن 148
16.1.2.2 مشعلهاي سوخت - اكسيژن (سوختن در حد كمتر از استوكيومتري) 149
16.1.2.3 مشعلهاي سوخت – اكسيژن (سوختن غيراستوكيومتري) 150
16.2 موازنه انرژي 152
16.2.1 سيستم خنككاري گرم 156
16.3 پيشگرم كردن قراضه 158
بخش دوم فولادسازي در پاتيل (متالورژی ثانويه) (Secondary metallurgy) 159
فصل 17 تكنولوژي كوره پاتيلي 163
17.1 تئوري تصفيه فولاد 164
17.2 عمليات تصفيه پاتيلی 165
17.3 چرخه عمليات 167
17.4 تجهيزات كوره پاتيلي 168
17.3 اصول تصفيه احيايی 170
17.3.1 گرم كردن 171
17.3.2 همزدن 172
17.3.3 محيط غيراكسيدي 173
17.3.4 سرباره سفيد 174
17.3.5 اكسيژنزدايی 174
17.3.6 گوگردزدايی 175
17.3.7 آخالزدايی 175
17.4 كنترل دما و تركيب شيميايي 176
17.5 پاتيل به عنوان محفظه عمليات متالورژيكي 177
17.6 فرآيند توليد فولاد تميز 177
فصل 18 روشهاي مختلف متالورژي پاتيلي 179
18.1 عمليات مذاب با سرباره مصنوعي 180
18.2 دمش گاز خنثي 182
18.3 دمش مواد پودري 185
18.4 استفاده از تركيب كوره – پاتيل 191
18.5 گاززدايی تحت خلاء 193
18.6 انواع روشهای گاززدايي تحت خلاء 196
18.7 گاززدايي چرخهاي 198
18.8 گاززدايی تحت خلاء در پاتيل 201
18.9 روش تصفيه خلاء - اكسيژن (VOD) 201
18.10 روش کربنزدايی با دمش آرگون - اكسيژن (AOD) 203
18.11 دمش بخار - اكسيژن 206
18.12 فرآيندهاي تركيبي 207
18.13 حبابسازي توسط دمش آرگون 213
18.14 تصفيه سربارهاي 215
18.15 فرآيندهاي تزريق مواد در پاتيل 216
18.16 گاززدايي تحت خلاء همراه با گرم كردن 218
18.17 مقايسه فرآيندهاي فولادسازي ثانويه 219
پيوست فرهنگ واژههاي فولادسازي 223
منابع و مراجع 247