درباره کتاب
کتاب تونل اثر رمان نویس بزرگ آرژانتینی، ارنستو ساباتو است. ولی از جمله مهمترین و برجسته ترین رمان نویسان آمریکای لاتین و ادبیات اسپانیایی زبان است.
صراحت و بی پرده بودن قلم نویسنده از ابتدای کتاب تا انتها، همان جادویی است که شما را با خود همراه می کند. هیچ توصیف اضافه و شاعرانه ای در کار نیست. کسی نمی خواهد شما را با جمله های قشنگ ادبی منحرف کند. صادق بودن نویسنده با بیان احساساتی که کمتر جایی شنیده اید جذابیت و کشش داستان را فوق العاده می کند.
داستان کتاب
کاستل نقاشی معروف و شناخته شده و در عین حال مغرور و خود محور است که همیشه از منتقدان و درک نشدن حقیقی آثارش بیزار است. خودمحوری اش او را مردی منزوی کرده و در عین حال خودبینی و غرور به همراه ذات دوگانه هنرمندش شخصیتی منحصر به فرد و یگانه به او می بخشد.
اما در یکی از نمایشگاه هایش با دیدن زنی که به کار او خیره مانده، متوجه میشود که این زن تنها انسان روی زمین است که او را درک می کند! کاستل هنگامی که متوجه می شود ماریا دقیقا به قسمتی از تابلو که برایش مهم است و هیچ منتقدی به آن نپرداخته، خیره شده است، حس می کند که جفت روحش را یافته و عشقی جنون آور را تجربه می کند.
ادامه رمان درباره چگونگی پیدا کردن این زن توسط کاستل و برقراری رابطه با او و نهایتا به قتل رساندن ماریا است. در واقع داستان در سلول بازداشتگاه توسط کاستل اعتراف میشود.
خط به خط داستان سرشار از جمله هایی دقیق، بیان مو به موی ذهنیات کاستل و دید روانشناسانه او به موضوعات است. یکی از زیباترین قسمت های کتاب، توصیفاتی است که کاستل درباره روابط و انسان ها با استفاده از تونل دارد و بی شک برازنده ترین نام برای عنوان کتاب است.
قسمتی از کتاب
افرادی که به انجمن های خیریه کمک می کنند بهتر و بخشنده تر از افرادی که چنین نیستند به شمار می آیند. این برداشت ساده انگارانه را من به هیچ می گیرم. هر کسی می داند که آدم نمی تواند مسائل یک گدا (یک گدای درست و حسابی) را با یک پول سیاه یا تکه ای نان حل کند.
تنها کاری که می کند حل مسائل روانشناختی فردی است که شهرت و آرامش روح خود را در ازای تقریبا هیچ خریداری می کند.
چه خلوص روحی و چه شجاعتی لازم است که آدم بار بینوایی و درماندگی انسان را بدون این روش ریاکارانه به دوش بکشد.