زنان به اقتصای زایش و پرووش قرزند، حدود ٢٠٠ هزار سال زودتر از مردان به توانای اندیشیدن دست یافتند، آنان کشاورزی و زبان و سفالگری و معماری و طب و هنر و تقویم و بسی چیزهای دیگر را از این رهگذر ابداع کردند و خردمندانه دستمایه تکوین تمدن بشری ساختند. با تسلط اقوام مرد- سالار بر این تمدن های زن محور اماباژ گونه سازی و کژدیسه نمایی تاریخ توسط مردان آغاز شد. جنس مذکور کوشید همه چیز را به نفع خود، مصادره کند و زن را دیگری معرفی نماید. مع هذا حضور نشانه های ژنانه زندگی در سنت های اجتماعی نظیر نوروز و چهارشنبه سوری و جشن سده ادامه یافت و تجلی ناخودآگاه آنها خصوصا در عرصه رویا و هنر همواره موجبات ملالت تمدن را فراهم آورد؟ ملالتی که حاصل برتری دادن عقل بر عاطفه بود.