درباره کتاب :
مگان دیواین در کتاب عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست به موضوع فرهنگ سوگ و فقدان و برخوردهای مردم در جامعه آمریکا با این مسئله پرداخته است. این کتاب نگرش جدیدی برای مواجهه با سوگ معرفی میکند. او در این کتاب تفاوت بین «رفع درد» و «مرهمگذاشتن بر درد» را آموزش میدهد.
این کتاب مسیری برای بازنگری در رابطهمان با سوگ ارائه میدهد و خوانندگان را تشویق میکند سوگشان را واکنشی طبیعی به مرگ و فقدان ببینند، نه وضعیتی نابهجا که نیاز به تغییر دارد. این کتاب به خوانندگان نشان میدهد که چگونه با مهارت و محبت در مدت سوگواریشان زندگی کنند. اما این کتاب فقط برای دردمندان نیست: این کتاب میخواهد وضعیت را برای همه بهتر کند. همهٔ ما در مرحلهای از زندگی، سوگ و فقدان را تجربه خواهیم کرد. همهٔ ما فردی را خواهیم شناخت که با فقدانی بزرگ زندگی میکند. فقدان تجربهای جهانی است.
خواندن کتاب عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
اگر به تازگی فقدانی را تجربهکردهاید یا در نزدیکان و عزیزانتان کسی هست که از درد فقدان رنج میبرد این کتاب را بخوانید و به عزیزتان هدیه دهید.
جملاتی از کتاب عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست
هفتهها و ماههای اول، پساز مرگ ناگهانی و غیرمترقبه، خودشان دنیایی مجزا به حساب میآیند. در آن زمان اولیهٔ پساز برخورد، معدود چیزهایی باعث تسلیِ خاطرتان میشوند. چیزهایی که در گذشته باعث راحتی بودند، زیر بار این نوع سوگ، بیتأثیر میشوند. کلماتی که با نیت تسلیِ خاطر گفته میشوند فقط آزار میدهند. تشویق فایدهای ندارد. شعارهای کلیشهای هرگز کمکی نمیکنند.
دوامآوردن در مراحل اولیهٔ سوگ محیط کوچکی را دربرمیگیرد. این زمانی عادی نیست و قوانین عادی در آن اعمال نمیشوند. درون سوگ، بهخصوص مراحل اولیهٔ سوگ، انرژیِ کمی برای استفاده از هر ابزاری دارید و ابزارهایی که برای بهترشدن شرایط استفاده میشد، اغلب بهجای اینکه مفید باشند، آزاردهندهاند.
شعار، خودیاری، توصیههایی که با نیت خوب گفته میشوند، و پیشنهادها هدفشان بیرونکشیدنِ شما از درد است. هروقت که ما درمورد دردمان صحبت کنیم، کسی آنجا هست که کمک کند این درد از بین برود. در این مدل، درد چیز بدی است و باید حذف شود؛ اما درد شما قوی است و به این زودی از بین نخواهد رفت.
فهرست مطالب :
پیشگفتارِ «مارک نِپو»
قدردانی
مقدمه
بخش اول: وضعیت همانقدر که فکر میکنید مسخره است
فصل اول: واقعیت فقدان
فصل دوم: نیمهٔ دوم جمله؛ چرا کلمات آرامشبخش احساس بدی منتقل میکنند؟
فصل سوم: مشکل از تو نیست از ماست؛ الگوهای سوگواریِ ما معیوب است
فصل چهارم: بیسوادیِ عاطفی و فرهنگ سرزنش
فصل پنجم: قالبِ جدید سوگ
بخش دوم: با سوگتان چه کنید؟
فصل ششم: زیستن در واقعیت فقدان
فصل هفتم: نمیتوانید سوگ را حلوفصل کنید، اما مجبور نیستید رنج بکشید
فصل هشتم: چگونه (و چرا) زنده بمانیم؟
فصل نهم: چه اتفاقی برای ذهن من افتاده؟ رودرروشدن با عوارضِ جسمیِ سوگواری
فصل دهم: سوگواری و اضطراب؛ هنگام مواجه با امری غیرمنطقی ذهنتان را آرام کنید
فصل یازدهم: در این میان، هنر چه نقشی میتواند داشته باشد؟
فصل دوازدهم: تصویر بهبودیِ مختص خودتان را بیابید
بخش سوم: وقتی خانواده و دوستان نمیدانند چه باید بکنند
فصل سیزدهم: آیا باید آموزششان دهید یا آنها را نادیده بگیرید؟
فصل چهاردهم: تقویت گروه پشتیبانیِ خود؛ به آنها در کمککردن به خودتان کمک کنید
بخش چهارم: مسیری روبهجلو
فصل پانزدهم: قبیلهٔ بَعد؛ همراهی، امید واقعی، و مسیری روبهجلو
فصل شانزدهم: عشق تنها چیزی است که باقی میماند
ضمیمه: چطور به دوستی سوگوار کمک کنم؟
پینوشتها
یادداشتها