قسمتی از کتاب :

زمانی که در آمازون بودم، هر تیمی زیرساخت محاسباتی خود را داشت و مهندسی و اجرای آن نیز در اختیار خودش بود. معلوم شد که ما از مزیت صرفه‌جویی به مقیاس استفاده نمی‌کنیم. به همین دلیل تجهیزات متداول و سخت‌افزارهای غیر استاندارد منجر به سرورهای پر هزینه‌تر می‌شد، بیشتر اوقات از زیرساخت‌ها استفاده کافی به عمل نمی‌آمد و هر تیم روش عملیاتی و پشتیبانی خاص خود را داشت.

سرانجام تصمیم گرفتیم زیرساخت محاسباتی را متمرکز کنیم. این کار حرکت مهمی بود، اما صِرف این کار نمی‌توانست باعث شود که ما از نظر زیر ساخت فناوری رتبه جهانی داشته باشیم.

بزوس که آدمی منطقی و خِردگراست، مدام می‌گفت: «شاید این متمرکز کردن ایده خوبی باشد، اما فقط بازخورد و انتظارات مشتریان است که می‌تواند ما را از این بابت به سطح جهان ببرد. بنابراین کاری که باید انجام دهیم این است که کار را در معرض طراحان خارج از شرکت قرار دهیم، زیرا فقط در این صورت است که زیر ساخت ما برای تیم‌های داخلی ما نیز مطلوب خواهد بود. دیری نگذشت که طراحان خارج از شرکت این خدمت را پسندیدند و کسب‌وکار عالی شد. بدین ترتیب AWS متولد شد و از بقیه ماجرا هم که خبر دارید.