بخشی ازکتاب :
احساس معصومیت سبب می شود که رهبر فکر کند که هیچ گاه اشتباه نمی کند و حق همیشه با اوست. هرگاه انسان به چنین حالتی رسید به قهقرا می افتد و خود و امتش را به سمت پرتگاهی عمیق می برد. بنگرید که مدعیان معصومیت در جهان عرب، ما را به کجا رساندند و بنگرید که «معصومان» در دیگر مناطق جهان، خود و ملت های خود را به کجا کشاندند.
شاید ما از رهبر بترسیم و او را مورد احترام قرار دهیم ولی اینکه خداوند به رهبری این نعمت را بدهد که ملتش او را دوست داشته باشند، اوج قله ای است که رهبر نمی تواند بلندپروازی رسیدن به آن داشته باشد. ما می خواهیم که دبی برترین شهر تجاری، گردشگری و خدمات در قرن بیست و یکم باشد. آری ما می توانیم زیرساخت پیشرفته و محیط الگوی مناسب برای ایفای این نقش را فراهم و پی ریزی کنیم.
بحران امروز عرب، بحران مالی، انسانی، اخلاقی و یا زمین و درآمد نیست، چه همه اینها به لطف خداوند فراهم است. علاوه بر آن بازار مصرفی بزرگ نیز وجود دارد. بحرانِ ما، بحران رهبری، مدیریت و خودبینی شدید است. آری؛ این بحران طبیعی است که ریشه در برتری دوستیِ تختِ حکمرانی نسبت به دوست داشتنِ مردم و نیز مقدم داشتن مصلحت و سرنوشت فردی بر مصلحت و سرنوشت وطن و ترجیح منافع گروه های نزدیک به رهبر بر منافع مردم دارد. این کار در واقع، قانع ساختن مردم برای خدمت به حکومت است که از نظر طبیعی باید عکس این امر اتفاق بیفتد.
اگر خواننده بپرسد که چگونه در دبی توانستیم، همه این دستاوردها را با این سرعتِ رکوردی محقق سازیم، خواهم گفت که ما به هیچ کس اجازه ندادیم که ما را غرق در ریزه کاری های جزئی کند زیرا اساس توسعه درست، همان نگرش است که جزئیاتِ کوچک آن، اهداف بزرگش را محو نمی کند.
ما به این مسابقه نپیوسته ایم که تنها، بدویم! بلکه برآنیم تا پیروز شویم. چه کسی نام دومین شخصی را که به کره ماه رفته و یا نام دومین شخصی را که قله اورست را فتح کرده، می داند؟! در مسابقه اسب دوانی هیچ کس نامی از اسب دوم نمی برد، بنابرین ناچاریم که از همه پیشی گیریم و سپس در عین تحقق مسئولیتِ دشوارمان، همچنان صدرنشینی خود را حفظ کنیم.
من در کنار مسئولیت های نایب رئیسی دولت امارات، نخست وزیری آن و حکمرانی دبی، وزیر دفاع دولت امارات نیز هستم از این رو بالاها و بدبختی های جنگ ها را می شناسم و نیز خوب می دانم که جنگ نه راه حل نشان می دهد و نه مشکلات را از میان بر می دارد بلکه گه گاه اوضاع را وخیم تر نیز می کند. راز شکوه امتها در قدرت نماییِ نظامی شان نیست، چنانکه در جهان کنونی ما نمونه هایی چند از دولتهایی وجود دارد که از نیروی نظامی قدرتمندی برخوردارند اما قادر به انجام کاری نیستند زیرا توان اقتصادی آنها ضعیف است. بخشی از مشکلات و گرفتاری های ما در جهان عرب این است که هدف بسیاری از مصوبه ها و قطعنامه ها خدمت به منافع مجتمع عربی و بهسازی اوضاع اقتصادی و معیشتی آن نیست بلکه راضی نگه داشتن آن مجتمع و نواختن تار کلامی است که دوست دارد آن را بشنود.
تجربه ما در امارات به ما یاد داد که فرق میان حکومت موفق و ناموفق گه گاه همان است که اولی دشواری ها را از سر راه مردمش بر می دارد و دومی بر سر راه مردمش قرار می دهد.