درباره ی کتاب :
رمان چشمان تاریکی، کتابی هیجان انگیز، که ویروس کرونا یا همان کوید 19 را پیشبینی کرده بود، اثری از دین کونتز که برای اولین بار به زبان فارسی ترجمه شده و داستان یک ویروس ناشناخته، اثری دلهره آور، رمانی جذاب و خواندنی است. داستانی عجیب و غیر قابل باور که شباهت بسیاری به ماجرای شیوع ویروس کرونا دارد. این رمان که در سال 1981 توسط دین کونتز ، نویسنده آمریکایی _نوشته شده، پیش از 40سال پیش موضوع یک رمان علمی تخیلی بوده است! درباره یک ویروس مرگبار به نام «ووهان400» که به عنوان یک سلاح بیولوژیک مورد استفاده قرار می گیرد البته شباهت ویروس جدید کرونا با آنچه در این رمان قدیمی درباره آن نوشته شده ، تنهابه خواستگاه آن که شهر ووهان چین است، محدود نمی شود موضوع این رمان درباره مادری است که فرزندش به طرز مرموزی ناپدید شده و پس از مدتی از شهر ووهان چین (منشا ویروس جدید کرونا) سر در می آورد. مادر پسر برای یافتن او به ووهان می رود و در آنجا در جریان یک سلاح بیولوژیک (ویروس مصنوعی) جدید و خطرناک به نام «ووهان 400» قرار می گیرد که در آزمایشگاه ساخته شده و افراد زیادی را مبتلا کرده است.
قسمتی از کتاب :
زکریا روی زمین افتاده بود، دست و دهانش بسته و داشت با خشم و نفرت به آن ها نگاه می کرد. دامبی گفت: «بیا اول پسرت را ببین، بعد برایت تعریف می کنم که چگونه از اینجا سر درآورد.» تینا در حالی که می لرزید، پرسید:«پسرم کجاست؟» دامبی به پنجره روی دیوار انتهایی اشاره کرد و گفت:«در اتاق ایزوله. عجله کن.» این را گفت و به سمت قاب بزرگ پنجره رفت، جایی که فقط کمی از آن یخ زده بود. برای لحظه ای تینا قادر به حرکت نبود و از دیدن بلایی که سر ئنی آورده بودند، می ترسید. ترس درون وجودش می چرخید و از انگشت پا تا فرق سرش را در برگرفته بود. الیوت به طرف تینا رفت و گفت:«دنی را منتظر نگذار، خیلی وقت است که دارد انتظار می کشد و همین طور مدت زیادی است که اسم تو را صدا می زند.» تینا یک قدم برداشت، سپس گامی دیگر و قبل از این که بداند چه اتفاقی افتاده، دید که کنار دامبی و پنجره ایستاده است. یک تخت استاندارد بیمارستانی در وسط اتاق ایزوله قرار داشت که با ابزار معمولی پزشکی و تعدادی مانیتورهای الکترونیکی احاطه شده بود. دنی درون تخت بود و به پشت خوابیده بود. بیشتر بدنش زیر ملافه بود ولی سرش که روی یک متکا قرار داشت، به طرف پنجره چرخیده بود...