در این کتاب به داستان واقعی از زندگی خصوصی خاندان سلطنتی عربستن سعودی پرداخته است .
در بخشی از کتاب می خو.انیم :
در بخشی از متن کتاب پرنسس میخوانیم:
در این سرزمین هنوز کاری نیست که مردان برای اطمینان از تولد یک فرزند پسر، انجام ندهند و یا انجام نداده باشند. ارزش متولد شدن یک انسان، در پادشاهی عربستان سعودی هنوز بر اساس جنسیت او سنجیده میشود. مردان کشور من فکر میکنند که آنچه باید داشته باشند، دارند.
در عربستان سعودی، حرمت غیرت و غرور یک مرد، از زنش نشأت میگیرد، بنابراین باید اقتدار و نظارت خویش را بر مسائل زنان اعمال کنند و یا با سرزنش مردم مواجه شوند. ناتوان ساختن زنان در اینکه هیچگونه اختیاری بر خواستههای خود نداشته باشند، این ضرورت را ایجاب میکند تا مردان سلطهگر با دقت مراقب زنان باشند. این مهار مطلق زنان، به خاطر عشق و علاقه نیست، بلکه ترس مردان از خدشه دار شدن آبرویشان است. اقتدار یک مرد سعودی نامحدود است، اگر او بخواهد زن و بچههایش، جان سالم به در میبردند. این شرایط پیچیده، با تربیت پسران جوان آغاز میشود. از ابتدای کودکی، فرزندان پسر یاد گرفتهاند که زنها از ارزش کمی برخوردارند و وجود آنها فقط برای راحتی و آسایش مردها است.
یک پسر بچه شاهد تحقیر و اهانتی است که پدرش به مادر و خواهرانش روامیدارد. این بیحرمتیهای بیپرده، رهنمون اوست تا همه زنان را خوار و خفیف بشمارد. آنها فقط نقش ارباب و برده را یاد میگیرند و عجیب اینکه وقتی به اندازه کافی بزرگ میشوند تا جفتی انتخاب کنند، او را جزو اموالشان به حساب میآوردند، نه شریکی برای زندگی.
و سرانجام این است آنچه بر سر زنان میآید: آنها مورد بیاعتنایی پدرانشان، تحقیر برادرانشان، و سوء استفاده شوهرانشان قرار میگیرند.