این کتاب خواننده را به چالش و پرسش در مورد انسان، پیچیدگی هایش و هویتش بر می انگیزد. هویتی که حافظه و خاطرات، بخش مهمی از آن را می سازند. او در واقع از طریق روایت داستان زندگی آقای ت( فرد مبتلا به آلزایمر) و هم زمان زندگی دکتر آلزایمر، کاشف این بیماری قصد در القای این پیام در خواننده را دارد که هویت یک فرد فراتر از نان خانوادگی و ویژگی های شخصیتی او است که از نیاکانش به ارث برده است، زیرا که با از دست دادن خاطرات و حافظه خود می توانیم به موجودی بی هویت تبدیل شویم که دیگر هیچ کدام از ویژگی های سابق مان را نداریم و نسبت به نزدیکانمان و خاطرات خوب و بدش دیگر واکنشی نشان نمی دهیم.