|سخن ناشر|
باور ما نسبت به کودک، تعیینکنندۀ نوع برخورد ما با او خواهد بود. چنانچه کودک را موجودی وابسته، نیازمند و ناتوان بدانیم، او را همین گونه خواهیم دید. در حالی که اگر او را موجودی قابل، باهوش و فردی مرتبط با محیط اطرافش بدانیم که آمادۀ مشارکت در زندگی و ارتباط برقرارکردن با اطرافیان است، آنگاه بیتردید همۀ آن قابلیتها را در او میبینیم.
کتاب پیش رو، درک جدیدی از کودک را برای بزرگسالان فراهم میآورد. فلسفۀ این کتاب با معرفی کودک بهعنوان موجودی متفاوت و مستقل، که با قدرت یادگیری فوقالعاده، استعدادهای استثنایی، قدرت تفکر و احساسات عمیق به دنیا میآید، بزرگسالان را به برخوردی متفاوت با کودک تشویق میکند.
روشهای این کتاب باعث آگاهشدن ما از چگونگی دیدگاه کودک میشود؛ آگاهیای که از طریق مشاهده و دادنِ فرصت و امکان به کودک برای ابراز نیازها، احساسات و افکارش، بهدست میآید و افزایش مییابد.
کتاب بر این نکته تأکید دارد که ما لازم است یاد بگیریم بین اشارات کودک و تعبیرهای خودمان تمایز قائل شویم و قبل از هر واکنشی، یک مشاهدهگر دقیق باشیم. مشاهدۀ دقیق کودکان، به ما میآموزد که آنها انسانهایی قابل و توانا، با نیازها، خواستهها و افکار خاص خودشان هستند و ضروری است تا بهعنوان انسانِ کامل ِ در خور احترام نگریسته شوند. چنین دیدگاهی، معمولیترین تجارب روزمرۀ فرزندپروی را به فرصتهایی لذتبخش برای یادگیری، کشف و ارتباط با کودک تبدیل میکند.
رابطهای بر اساس شنیدن و شنیدهشدن، دیدن و دیدهشدن در بین والدین و فرزندان، همان چیزی است که امکان درکشدن دوجانبه را فراهم میکند. آنچه از این درکِ دوجانبه حاصل میشود روابط عمیق، صمیمانه و محترمانه بر پایۀ اعتماد خواهد بود که تأثیر خود را علاوه بر خانواده، در فضای جامعه نیز نشان خواهد داد.
ترجمۀ شیوا و روان خانم بهیه وحیدی، خواندن مطالب این کتاب را به تجربهای دلپذیر تبدیل کرده است و ما را با لحن صمیمی نویسنده همراه میسازد. امید است با ترویج این نگرش در جامعه، کودکانی مستقل، خلاق، با اعتمادبهنفس و اهل گفتوگو پرورش دهیم. در آخر با تشکر از انتخاب این کتاب، مشتاق دریافت نظرات شما خوانندۀ گرامی هستیم.
besat.lib@gmail.com
|فهرست |
| 1 |آنچه کودکتان در آغاز نميتواند به شما بگويد. 16
| 2 |ايجاد ارتباط با کودک.. 20
| 4 |عوضکردن پوشک با عشق.. 30
| 7 |چرا کودک را نبايد زودتر از زمان طبيعي نشاند؟ 43
| 8 |چگونه تمرکز و دامنة توجه کودکمان را افزايش دهيم؟. 48
| 9 |بازي نوزادان ــ ذهنهاي پويا 52
|10|رفتن به دکتر و دندانپزشکي و سلماني.. 55
|12|کلامي معجزهآسا براي پدر و مادرها 63
|13|اجازه بدهيد تا کودک نوپاي شما موفق شود 68
|14|قدرتِ درمانيِ بازيکردن. 72
|15|باورهاي غلطي که مانع بازي مستقل کودک ميشوند. 75
|16|تقويت عادت تغذية سالم در کودک.. 81
|17|بهترين راهکار براي تشويق کودک نوپا به حرفزدن. 86
|18|تشويق خلاقيت (چطور ياد بگيريم که سکوت کنيم؟) 92
|19|گزارشگر تلاش و تقلاي کودکتان باشيد. 95
|21|مشکل آموزش توالترفتن.. 104
|23|مشکل والدين براي برقراري حدومرز براي کودک.. 112
|24|کودک ما در مورد نظم و انضباط چگونه فکر ميکند. 117
|25|چگونگي تعيين حريم و حدومرز براي کودک نوپا 121
|26|بگذاريد کودکتان از شما عصباني شود 125
|27|هديه يا موهبتي که بهسادگي فراموش ميشود 128
|28|فکر ميکنم که ميدانم تو چرا داد ميزني.. 132
|سخن مترجم|
خوشحالم که شما تصمیم گرفتید این کتاب را مطالعه کنید. حتماً در رابطه با کودکتان سؤالهایی دارید و بهدنبال جواب میگردید.
جنت لنزبری مشاور، نویسنده و وبلاگنویس در زمینۀ فرزندپروری است که میلیونها خواننده دارد. دیدگاه او به پدر و مادرهای بسیاری کمک کرده است تا از دوران رشد کودکشان لذت ببرند و والدگری بیدغدغه و آرامی را تجربه کنند.
این کتاب به 15 زبان ترجمه شده است و حالا با مجوز خانم جنت برای ترجمه به زبان فارسی، این آمار به 16 زبان میرسد.
من بهعنوان یک گفتاردرمانگر و کارشناش تربیت کودک که بیش از سی سال با کودکان و خانوادههایشان در حیطههای مختلف کار کردهام، از این کتاب بسیار بهره بردهام و خوشحالم که این تجربه در اختیار والدین ایرانی گذاشته خواهد شد؛ همین موضوع هم دلیلی آن شد تا از خانم جنت، مجوز ترجمۀ این کتاب را بگیرم.
این کتاب مجموعهای از 30 مقالۀ پرخواننده و مورد استقبال جانت در وبسایتش است که روی بسیاری از رایجترین مشکلات نوزاد و کودک متمرکز است. خصوصیت بارز این کتاب آن است که با نگاهی فرافرهنگی و متمرکز بر اصول انسانی به پدر و مادرها، این امکان را میدهد تا با درنظرگرفتن سلیقه و فرهنگ خانوادهشان، در بهکارگیری اصول تربیتی، مبتکر و خلاق باشند و از دوران رشد کودکشان لذت ببرند.
این کتاب را حتماً به شما توصیه میکنم و امیدوارم از خواندن آن لذت ببرید.
www.joyfulparenting.life
بخشی از بازخوردهای والدین پس از خواندن کتاب:
جنت، نوشتههای تو زندگی من را عوض کرد و خانوادۀ من را به من برگرداند. حالا ما ، بهجای اینکه برای خوابیدن پسرمان لحظه شماری کنیم، از بودن کنارش لذت میبریم.
جسی
من هرگز دخترک هفت ماههام را آنقدر آرام و متمرکز ندیده بودم. گاهی انگار به من نگاه میکند و میگوید: بالاخره من را درک کردی و میدانی که من چه میخواهم. باز هم متشکرم
فوق العاده بود. در حالی که این کتاب و فلسفه آن برای نوزادان است و دخترم بزرگتر از سن توصیههای کتاب است، اما نگرش لنزبری نسبت به فرزندپروری را مفید، مرتبط و الهامبخش یافتم. بسیاری از خطوط راهنمای کتاب به صبوری، آهستگی و نرمی و گوشدادن به بچه بهعنوان یک انسان کامل توصیه میکند؛ وقتی اینها را اجرا میکنم، وقت گذراندن با دخترم بسیار سادهتر، شادتر و رضایتبخشتر میشود.
امیلی
من شخصاً از خانم جانت بری و فلسفه تربیتیشان تشکر میکنم. بهخاطر اینکه مرا به والدی محترمتر، مراقبتر و آگاهتر تبدیل کرد. نمیتوانم این احساس را بیان نکنم که اگر هر فردی این فلسفه را برای رشد کودکش بهکار گیرد، دنیا به مکان بسیار متفاوتی تبدیل خواهد شد.
آئورا
از کار مگدا گربر چیزهای بسیاری یاد میگیریم، مطالعه چنین کتابی واقعاً برای تفکر همسران و گفتوگو درباره اینکه چگونه پدر و مادری میخواهند باشند و چگونه فرزندی را میل دارند بزرگ کنند، فوقالعاده است. و حقیقتاً فکر میکنم که در زمینه پرورش کودک و کودکان، کتابی است که به مطالعه و رجوع چندباره به آن نیاز داریم.
میشل
|مقدمه|
پرورش کودک يکي از راضيکنندهترين تجربههاي زندگي است، که در عين حال ميتواند موجب خستگي، آزار و آشفتگي مادر باشد. مشکلاتي که من در اولين تجربة مادري با آن روبهرو شدم، مرا کاملاً کلافه کرده بود. در تمام طول عمرم مشتاق داشتن بچه بودم و فکر ميکردم تجربۀ بچهداري بهطور طبيعي پيش ميآيد ولي بهتدريج متوجه شدم که تصوراتم صحيح نبوده است.
با وجود اينکه کودکي دوستداشتني داشتم، اما هرگز در تمام عمرم آنقدر احساس خستگي، ندانمکاري و گيجي نکرده بودم. غريزة مادري، که من فکر ميکردم راهنماي من خواهد بود، اصلاً کافي نبود. تمام زندگي من در يک دايره خلاصه ميشد، غذادادن، آروغگرفتن، عوضکردن کهنه و آرام و سرگرمکردن کودکم. جستوجو در لابهلاي کتابهاي پرورش فرزند اصلاً کمکي نميکرد و جواب پرسشهاي مرا نميداد.
بعد از اينکه ديگر فکرم به جايي نميرسيد بهطور اتفاقي با روش فرزندپروري و تربيت مگدا گربر آشنا شدم. او متخصص کودک و پيشتاز و پايهگذار فرزندپروري توأم با احترام است.
روش و نگرش او بهنظرم جالب و قابلقبول و شبيه راه نجات براي يک غريق بود.
خلاصه اينکه هم در درک من و هم در عمل من يک دگرگوني اساسي ايجاد شد. اولاً، ياد گرفتم که کودکم توانايي يادگيري ذاتي و طبيعي دارد که بدون آموزش ميتواند روند رشد حرکتي و شناختي خود را طي کند. قدرت ارتباط برقرارکردن از طريق توليد صدا و حالات صورت، و همچنين توانايي شروع بازي مستقل و ادامهدادن آن را دارد. بنابراين متوجه شدم که با استرسِ خود چه انرژي زيادي تلف ميکردم تا او را سرگرم کنم و نيازهايش را حدس بزنم.
بعد از چند سال مگدا، دوست و راهنماي من و فلسفة تعليم و تربيت او انگيزهاي بزرگ براي من شد. من به اين ترتيب روش او را دنبال کردم و مربي کودکان شدم. کنفرانسهاي بسيار در اين مورد داشتم و ميليونها نفر در سراسر جهان وبلاگم را ميديدند. مشاورة خصوصي و نويسندگي هم قسمتي از فعاليت من در اين راستا بوده است.
اين کتاب شامل 30 مقالة پرطرفدار است که از وبسايتم انتخاب شده و به سوژهها و سؤالهايي ميپردازد که اکثر والدين در رابطه با کودکانشان دارند. شما، در اين کتاب، نام مگدا و نقلقولهاي او را بهکرات خواهيد ديد. اين کتاب مجموعهاي است از آنچه از او آموختهام بهعلاوة تجارب خودم در کار با صدها کودک و سه فرزندم که، هماکنون که اين کتاب را مينويسم، 12 و 17 و 21 سالهاند.
بهطور خلاصه، روش مگدا باعث آگاهشدن ما از چگونگي ديدگاه کودک ميشود. به اين معنا که ما ميآموزيم که کودکان موجوداتي متفاوت و مستقل از ما هستند. آگاهي ما در مورد آنها، از طريق مشاهده و فرصت و امکاندادن به آنها، براي ابراز نيازها و احساس و تفکر خودشان، افزايش مييابد.
با اين روش، ما شناخت بيشتري از خود پيدا ميکنيم و ياد ميگيريم عجولانه در مورد نيازهاي کودک قضاوت نکنيم. مثلاً ياد ميگيريم که سروصدا و غانوغون کودک به اين معني نيست که ميخواهد بلندش کنيم يا تکانش بدهيم، يا مثلاً گرسنه است يا تشنه و خسته و يا اسباببازي خود را ميخواهد. تشخيص ميدهيم که کودکان هم مثل ما گاهي فقط مايلند ما را در احساسات خود شريک سازند و میتوانند با حمايت ما راهي براي نشاندادن يا ابرازش پيدا کنند.
ما ياد ميگيريم که بين اشارات کودک و تعبيرات خودمان تمايز قائل شويم. درمييابيم که راهحلي که ما بر اساس تعبير نادرست خود براي کودکان بهکار ميبريم، (مانند بغلکردن يا تابدادن کودک براي خواباندن او) تبديل به يک عادت و منجر به ايجاد نياز در آنها ميشود و اين نيازهاي ساختگي با نيازهاي طبيعي کودک تفاوت دارند.
خلاصه اينکه ما با اين روش ياد ميگيريم قبل از هر واکنشي، با دقت نگاه و گوش کنيم و درک بهتري از کودکمان داشته باشيم.
مشاهدة دقيق کودکان به ما ميآموزد که آنها انسانهايي قابل و توانا با نيازها، خواستهها و افکار خاص خودشان هستند. بيش از 60 سال پيش مگدا گربر و مربياش، امي پيکلر پزشک کودکان، آنچه را که بعدها با پژوهش گوپنيک به اثبات رسيد، ميدانستند: کودکان با قدرت يادگيري فوقالعاده، استعدادهاي استثنايي، قدرت تفکر و احساسات عميق به دنيا ميآيند. به همين دليل آنها تعبير «کوچولوهاي خوشگل و ماماني» را کنار گذاشته و به کودک بهعنوان انسان کاملِ درخور احترام مينگرند.
احترام عملي به کودک بهترين تعبير از نگاه مگدا است، شامل:
1. گفتوگوهاي ما با کودک واقعي است. ما با صداي واقعي خودمان، فقط کمي آرامتر با نوزاد و کودک گفتوگو ميکنيم. از کلمات واقعي و در مورد چيزهاي واقعي که همين الان دارد اتفاق ميافتد حرف ميزنيم.
2. ما کودک را به يادگيري مهارتهاي ارتباطي تشويق ميکنيم. اين کار را از طريق پرسش و دادن فرصت کافي به او براي پيداکردن پاسخ انجام ميدهيم و سپس با بيان و تکرار پاسخش او را تشويق ميکنيم.
3. ما هنگام مراقبت روزمره از کودکمان او را به همکاري دعوت ميکنيم. مثلاً در زمان عوضکردن کهنهاش، حمامکردن، غذادادن و خوابيدن با او حرف ميزنيم و همة توجه خود را به او و کاري که برايش ميکنيم معطوف ميداريم؛ اين ارتباط دوطرفه احساس امنيت به او ميدهد تا بتواند در آينده بهطور مستقل عمل کند.
4. ما کودک را به بازي مستقل تشويق ميکنيم. به او فرصت کافي ميدهيم بازي آزاد خود را انتخاب کند که با نظارت صحيح و بدون دخالتهاي غيرضروري ما صورت ميگيرد. ما به انتخاب بازي توسط کودک حتي در سال اول زندگياش احترام ميگذاريم. زيرا ميدانيم آنچه او انتخاب ميکند نهتنها کافي بلکه بهترين است.
5. ما به کودک اجازه ميدهيم که رشد حرکتي و شناختي خود را بهطور طبيعي طي کند. محيطي غني و امن فراهم ميکنيم که کودک آزادانه (بدون آموزش و محدوديت يا مداخلة ما) به بازي مطابق با رشد طبيعي خود بپردازد. نقش ما در روند تکامل، ايجاد اعتماد در اوست.
6. ما براي انگيزههاي ذاتي کودک و قدرتي که از درون او را هدايت ميکند ارزش قائليم. بنابراين ضمن آگاهي و تلاش آنها مراقبيم که در تشويق آنها مبالغه نکنيم. ميدانيم که کودکان خودشان را بهتر ميشناسند پس به آنها فرصت ميدهيم تا رهبري بازي را خود به عهده بگيرند بهجاي آنکه سليقه خودمان را به آنها تحميل کنيم.
7. ما کودکمان را تشويق ميکنيم که احساساتش را بيان و ابراز کند. سپس احساس او را تأکيد کرده و نشان ميدهيم که درکش ميکنيم.
8. ما آگاهيم که کودک نياز به اعتمادبهنفس، همدلي و چارچوبهاي مشخص دارد. اما نيازي به تنبيه و سرزنش و احساس شرمندگي ندارد.
9. ما به کودکمان فرصت حل مسائل خودش را ميدهيم، تا بتواند مهارت و تجربة حل مسائل متناسب با سنوسال خودش را پيدا کند و در اين راه از او حمايت ميکنيم.
10. ما از نقش خودمان آگاهيم، و ميدانيم که کودکمان از خلال حرکات و حرفهاي ما دربارة عشق، همدردي، روابط، بخشش، قدرشناسي، صبوري، تحمل، مهرباني و صداقت ميآموزد. مهمتر از همه از خلال حرکات و سخنان ما، تواناييها، ارزشها و جايگاهشان در قلب ما و در جهان را ميآموزند و ميسازند.
آنچه بيشتر از همه مرا از مگدا سپاسگزار ميکند، اعتماد عميق و رابطة محترمانه و دوجانبهايست که من با کودکانم داشتهام. احترام و اعتماد مانند بومرنگ به ما برميگردد.
مگدا در سال 2007 در دهة نود عمرش درگذشت. من هر روز به او ميانديشم، زيرا او هنوز در زندگي و کارم الهامبخش من است.