بیانیه مأموریت:
انجمن اُتیسم ایران، اولین تشکل غیردولتی، غیرانتفاعی، آموزشی، پژوهشی، حمایتی و توانبخشی ویژه طیف اختلالات اُتیسم معادل (Autism Spectrum Disorders) در ایران است که در سال 1392 با هدف ارتقای کیفیت زندگی افراد دارای اُتیسم و خانوادههایشان توسط جمعی از متخصصان، کارشناسان، علاقهمندان و اولیای این کودکان با مجوز رسمی از وزارت کشور به شماره ثبت 33242 و اخذ مجوز از سازمان بهزیستی تأسیس شده است.
انجمن با جلب کمکهای مردمی، فعالیتهای داوطلبانه و نیات خیرخواهانة علاقهمندان به این حوزه، اداره میگردد. طرحهای آموزشی و پژوهشی، برگزاری مراسم ملی- مذهبی، سمینارهای علمی، عضوگیری و استفاده از روشهای مدیریتی و کمکهای سازمانهای ذیربط از ابزارهای مهم ایجاد درآمد برای استمرار فعالیتها در انجمن است.
چشمانداز انجمن، شناسایی اُتیسم در جامعه و کمک به تشخیص زودهنگام و ارائة خدمات استاندارد به افراد دارای اُتیسم و خانوادههای آنان در سراسر ایران میباشد.
فهرست
مقدمه کتاب.. 11
2. درک من از محیط اطراف، با شما متفاوت است.. 9
3. «نمیتوانم» و «نمیخواهم» دو مفهوم متفاوت است.. 10
4. من کلمات را با معنای لغوی خودشان درک میکنم و کنایه و استعاره را نمیفهمم. 10
5. من سعی دارم با تمام توانم با شما ارتباط برقرار کنم، پس بهتمامی رفتارهای من توجه کنید 10
6. آنچه را از من میخواهید به من نشان دهید. 11
7. بهجای تمرکز بر آنچه «نمیتوانم»، آنچه «میتوانم» را تقویت کنید. 11
8. در روابط اجتماعی به من کمک کنید. 11
9 . آنچه که سبب بحرانهای عصبی من میشود را شناسایی کنید. 12
10. مرا بدون قید و شرط دوست بدارید. 12
بخش دوم: ویژگیهای اُتیسم. 16
5. روش غیرمعمول در دقت و توجه. 21
6. واکنش غیرمعمول به محرکهای حسی. 22
آموزش دانشآموزان دارای اُتیسم 25
الف. استفاده از نشانههای تصویری.. 25
تشویق مناسب دانشآموز هنگام یادگیری.. 28
استفاده از مشوقهای معنادار 28
تناسب توانایی دانشآموز و تکلیف.. 29
استفاده از ابزار آموزشی مناسب سن دانشآموز 29
توجه به سرعت پردازش مطالب.. 30
استفاده از نمونههای واقعی. 31
استفاده از روش آموزشی بدون خطا 31
استفاده مناسب از دلبستگی های دانشآموز 35
دانشآموز خود را بشناسید و لیستی از نقاط قوت و علاقههای او داشته باشید. 35
رشد استعدادها و موضوعات موردعلاقه. 35
بخش دوم: راهکارهای ادارة کلاس.. 36
استفاده از برنامة روزانة تصویری.. 36
توجه به نوع درک دانشآموز از محرکهای محیطی. 37
ایجاد محلی برای استراحت و کسب آرامش... 39
ایجاد موقعیتهایی برای ارتباط با سایر دانشآموزان. 39
آمادهسازی دانشآموز برای تغییر در برنامه. 40
بخش سوم: راهکارهایی برای تقویت ارتباط. 40
استفاده از روشهای ارتباطی جایگزین یا کمکی. 43
بخش چهارم: راهکارهایی برای آموزش مهارتهای اجتماعی. 44
استفاده از داستانهای اجتماعی. 45
استفاده از کمک همشاگردیها 48
استفاده از گروههای آموزش روابط اجتماعی. 49
آموزش مهارتهای خویشتنداری/ نظارت بر خویش... 49
بخش پنجم: آموزش مهارتهای کاربردی.. 50
استفاده کاربردی از آموختهها 51
مهارتهای لازم در اوقات فراغت.. 52
مقدمه کتاب
تدریس به دانشآموزان دارای اُتیسم، از ظرایف و پیچیدگیهای خاصی برخوردار است و ضمن تلاش و حوصلة فراوان، نیازمند ذهنی خلاق، چشمانی تیزبین و قلبی سرشار از محبت و اعتقاد است.
اعتقاد به این که این دانشآموزان نیز همانند دیگران قادر به یادگیری، پیشرفت و برقراری ارتباط هستند و در بروز استعدادهای خود، بیش از هر دانشآموز دیگر، نیازمند کمک صبورانة شما میباشند.
هر دانشآموز و کودک دارای اُتیسم، آرزو دارد این امور را در موردش بدانید:
1. من یک کودکم
اُتیسم فقط بخشی از من است، نه همة من. آیا اگر شما اضافه وزن داشته باشید یا عینک بزنید یا مو نداشته باشید، دوست دارید دیگران شما را تنها با عنوان چاق، عینکی یا طاس بشناسند؟! مسلماً نه، چون این خصوصیات، فقط پارهای از ویژگیهای شماست، حال آن که شما صفات بیشمار دیگری هم دارید و بهعنوان فردی بالغ میتوانید خود را با صفاتی که میخواهید تعریف کنید. اما من یک کودکم، استعدادهای من بالقوه است و هیچکس حتی شما، نمیداند که قدرت پیشرفت من تا کجاست.
اگر شما فقط مرا بهعنوان فرد دارای اُتیسم بشناسید و سطح توقعات خود را کاهش دهید، پاسخ طبیعی من شاید این باشد که «چه دلیلی دارد که بیشتر تلاش کنم؟»
2. درک من از محیط اطراف، با شما متفاوت است
بسیاری از صداها، بوها، مزهها، شکلها، نورها و لمسهایی که به نظر شما کاملاً عادی و یا بیاهمیت است ممکن است برای من دردآور باشد. گاه محیط پیرامون خیلی خصومتآمیز است و من سعی دارم از خودم دفاع کنم اما به نظر شما من بیادب و بیتوجه به نظرمی رسم.
برای همین است که کارهای معمولی؛ مانند سوار اتوبوس شدن، خرید کردن یا کلاس و مدرسه مرا تا این حد اذیت میکند. دهها نفر درآن واحد مشغول حرف زدن هستند و مرا گیج و کر میکنند، نور چراغهای مهتابی مرا کور میکند، بعضی افراد بوی بدی میدهند یا بوی گوشتی که خریدهاند مرا دچار حالت تهوع میکند. همهجا پر از علامت و عکس و نوشته است و حجم این همه اطلاعات، مرا کلافه میکند. افراد و اشیای زیادی در حال راه رفتن و حرکت هستند، من گیج میشوم و حتی دیگر نمیتوانم بدن خود را حس کنم.
3. «نمیتوانم» و «نمیخواهم» دو مفهوم متفاوت است
وقتی شما چیزی را از من میخواهید و من آن را انجام نمیدهم، به این خاطر نیست که به حرف شما گوش نمیکنم بلکه گاه اصلاً متوجه منظور شما نمیشوم.
وقتی شما از آنطرف اتاق به من چیزی میگویید، تمام آنچه من میشنوم این است:«مریم @#$*&%&#%*&@» بهتر است بهطرف من بیایید، توجه مرا جلب کنید و با کلمات ساده خواسته خود را بگویید: «مریم، کتاب را بگذار روی میز، الان موقع غذاست.» در این صورت من میفهمم که از من چه میخواهید و چه چیزی قرار است بعدش اتفاق بیفتد.
4. من کلمات را با معنای لغوی خودشان درک میکنم و کنایه و استعاره را نمیفهمم
اگر به من بگویید: «آسیاب بهنوبت» من فکر میکنم مطلبی را در مورد آسیاب میخواهید بگویید و متوجه نمیشوم منظورتان این است که باید منتظر نوبت خودم باشم. بهتر است منظور خود را واضح و روشن برای من بیان کنید. همچنین اصطلاحاتی که بین همسنهای من رایج است، برای من فقط همان معنای لغوی خودشان را دارد نه بیشتر و این امر ممکن است موجب سوءتفاهم شود؛ مثلاً وقتی در امتحان به من میگویند: «باز خر زدی» من با تعجب میگویم نه من هیچ خری را نزدهام و همه به من میخندند چون نفهمیدهام خر زدن یعنی درس زیاد خواندن!
5. من سعی دارم با تمام توانم با شما ارتباط برقرار کنم، پس بهتمامی رفتارهای من توجه کنید
من راهی برای بیان احساساتم ندارم، پس چگونه نیازهایم را به شما بفهمانم؟ ممکن است الان خسته، گرسنه، گیج یا از چیزی ترسیده باشم، اما کلمات مناسب را برای بیان آن پیدا نمیکنم. من با عصبانیت، اعتراض و حرکات بدنیام سعی دارم به شما بگویم که مشکلی در میان است.
گاه قادر به حرف زدن هستم و میدانم همه توقع دارند در جواب حرفهایشان پاسخی بدهم، اما نمیدانم چه باید بگویم؛ بنابراین جملاتی را از کتاب، فیلم، تلویزیون و... حفظ و آنها را تکرارمی کنم با این که اصلاً معنای آنها را نمیفهمم.
6. آنچه را از من میخواهید به من نشان دهید
درک من، تصویری است؛ پس آنچه را از من میخواهید به من نشان دهید و خود را آماده کنید که این کار را چندین بار تکرار کنید. تلاش و تمرینهای صبورانه به من کمک میکند که یاد بگیرم. حرف زدن تنها برای من مثل بخار میماند؛ یعنی قبل از این که بتوانم معنای آن را درک کنم به هوا رفته و از دسترس خارج شده، چون من قدرت تحلیل سریع مطالب را ندارم. پس خواهش میکنم تعالیم یا وظایف مرا در جلوی چشمانم بگذارید و تا زمانی که مسلط نشدهام آن را از من نگیرید.
این کمکهای تصویری به من کمک میکند که حتی بفهمم در طول روز چه اتفاقهایی میافتد. بدون آنها من در نگرانی دائم به سر میبرم، چون میدانم که بخش عمدهای از وظایفم را گم کردهام و هیچ راهی برای پیدا کردن آنها ندارم.
7. بهجای تمرکز بر آنچه «نمیتوانم»، آنچه «میتوانم» را تقویت کنید
اگر محیط آموزشی بهگونهای باشد که من همواره احساس بدی نسبت به خودم پیدا کنم، من هم مثل دیگران قادر به یادگیری نبوده و همواره در مقابل تلاش برای یادگیری چیز جدید، خودداری خواهم کرد؛ چون هرقدر هم تلاش کنم باز درخور سرزنش و نارضایتی خواهم بود.
اگر دنبال نقاط قوت من بگردید، حتماً آنها را پیدا خواهید کرد.
8. در روابط اجتماعی به من کمک کنید
ممکن است به نظر برسد که من علاقهای به بازی با دیگران ندارم، اما واقعیت این است که من بلد نیستم چگونه از دیگران بخواهم با من بازی کنند یا مرا در بازیهایشان راه دهند. به من یاد دهید که چگونه با دیگران بازی کنم و بچههای دیگر را هم تشویق کنید که با من بازی کنند. برای من انجام بازیهایی که قواعد واضحی دارند و معلوم است کجا شروع و کی تمام میشوند، راحتتر است. من نمیتوانم از روی ژستهای دیگران و حالتهای متفاوت صورت، احساسات آنها را درک کنم یا متوجه منظورشان شوم. مرا تعلیم دهید.
اگر دوستم موقع بازی زمین میخورد و من میخندم، به این خاطر نیست که به نظرم این اتفاق خندهدار است؛ بلکه نمیدانم چه عکسالعملی باید نشان دهم. در مورد احساس دوستم با من صحبت کنید و به من یاد دهید که باید از او بپرسم: حالت خوبه؟
9 . آنچه که سبب بحرانهای عصبی من میشود را شناسایی کنید
باور کنید این بحرانها برای من دردآورتر از شماست. این بحرانها معمولاً موقعی اتفاق میافتد که بعضی از حواس من بهشدت تحریک شده یا خیلی بیشتر از توان اجتماعیام از من درخواست شده. اگر بتوانید این بحرانها را ریشهیابی کنید، میتوانید جلو وقوع آنها را بگیرید.
به یاد داشته باشید هر کاری که من میکنم، وسیلهای است برای برقراری ارتباط با شما تا بفهمید که عکسالعمل من به محیط اطراف چگونه است. بدانید که بسیاری از رفتارهای من ریشة طبیعی و بدنی دارند؛ مثلاً حساسیت غذایی، دلدرد و کمخوابی میتواند سبب بدرفتاری من شود. به نشانهها توجه و آنچه را که من نمیتوانم بر زبان بیاورم، درک کنید.
10. مرا بدون قید و شرط دوست بدارید
این فکرها را که (کاش میتوانستی...) یا (چرا نمیتوانی...) را دور بیندازید. آیا شما خودتان تمام آرزوهای پدر و مادرتان را برآورده کردهاید؟! و آیا دوست دارید که آنها دائماً این امر را به شما یادآوری کنند؟
من خودم داشتن اُتیسم را انتخاب نکردهام و به یاد داشته باشید، این اتفاق برای من افتاده است نه شما. بدون حمایت شما من شانس چندانی برای یک زندگی موفق و مستقل نخواهم داشت؛ اما با حمایت و راهنمایی شما ممکن است آیندة من درخشانتر از آن باشد که تصور میکنید.
در زندگی و کار با من، سه نکته را در نظر داشته باشید: صبوری، صبوری، صبوری.
اُتیسم من را به چشم یک توانایی متفاوت نگاه کنید نه یک ناتوانی. نقاط قوت مرا دریابید و از نقاط ضعف من صرفنظر کنید.
ممکن است من نتوانم موقع حرف زدن به چشمان شما نگاه کنم، اما آیا دقت کردهاید که من هیچگاه دروغ نمیگویم، در بازیها کلک نمیزنم و در مورد دیگران قضاوت نمیکنم؟!
تمام تکیه و اعتماد من به شماست. بدون این تکیهگاه به هیچ کجا نخواهم رسید. راهنمای من باشید و مرا به خاطر آنچه هستم دوست بدارید تا ببینیم که جایگاه پیشرفت من تا کجاست.
در این مجموعه مختصر، ابتدا در فصل اول سعی شده مبنای تفاوت رفتار و یادگیری دانشآموزان دارای اُتیسم بررسی شود تا شما در جریان علت رفتارهای دانشآموزانتان قرار گیرید؛ زیرا این آگاهی، کمکی است جهت اتخاذ تدابیر لازم در کاهش و کنترل رفتارهای ناپسند.
سپس در فصل دوم، راهکارهای عملی که در کلاس به یادگیری و آرامش دانشآموزانتان کمک میکند، بیان میشود.
امید است که این مجموعه، پاسخگوی برخی از سؤالات شما عزیزان و کمکی در انجام مسئولیت خطیرتان باشد.