ارسال رایگان سفارش های بالاتر از 700 هزار تومان


دسته‌بندی کالاها

کتاب روان شناسی تاثیر کنترل والدین و نتیجه معکوس آن بر کودک اثر ون دیز گرول نیک ترجمه معصومه اسمعیلی، زهره شیر افکن
کلیک برای بزرگنمایی

کتاب روان شناسی تاثیر کنترل والدین و نتیجه معکوس آن بر کودک اثر ون دیز گرول نیک ترجمه معصومه اسمعیلی، زهره شیر افکن

ویژگی‌ها

ناشر

بعثت

عنوان اصلی

روان شناسی تاثیر کنترل والدین و نتیجه معکوس آن بر کودک

مولف

ون دیز گرول نیک

مترجم

معصومه اسمعیلی، زهره شیر افکن

مشاهده همه ویژگی‌ها


توضیحات محصول

فهرست مطالب
پيشگفتار مترجم .......................................................................................................................... 5
تقدير و تشكر ............................................................................................................................. 6
مقدمه .......................................................................................................................................... 9
فصل 1: مفهوم كنترل .................................................................................................................. 15
فصل 2: تحقق نيازهاي كودكان: ديدگاه خود تعييني ..................................................................... 27
فصل 3: پيچيدگي كنترل: جداسازي ابعاد والدگري ........................................................................ 41
فصل 4 : كنترل آشكار و پنهان ...................................................................................................... 55
فصل 5: متمايزسازي (تفكيك) تاثيرات كنترل: تسليم در برابر دروني سازي .................................... 77
فصل 6: كنترل در زمينه ................................................................................................................ 97
فصل 7: چه چيزي والدين را كنترل گر مي كند: فشار از بالا و پايين .............................................. 113
فصل 8: چه چيزي والدين را كنترل گر مي كند: فشار دروني ......................................................... 133
فصل 9: كنترل و تحصيل ......................................................................................................... 156
فصل 10 : كنترل و ورزش.......................................................................................................... 177
فصل 11 : نتيجه گيري ................................................................................................................ 191
فهرست موضوعي .................................................................................................................. 201
بهنام حق
پيشگفتار مترجم
كودكي از پلهها بالا مي رفت مادرش درحاليكه دست هايش را باز كرده بود ساكت ايستاده بود و كودك با شادي يكييكي پله ها را فتح مي كرد و احساس موفقيت او را به فتح بعدي هدايت مي كرد. مادر درحاليكه از نشاط فرزندش لذت مي برد با خود فكر مي كرد كاش مادرش آن روزها كه مي خواست با دنياي بزرگ اطراف خود آشنا شود آن قدر دلشوره نشان نمي داد و سرزنش نمي كرد ، آن قدر او را نمي ترساند و كنترلگر نبود. او فكر مي كرد اگر در كودكي در زندان نگراني هاي بزرگترها زندگي نكرده بود، امروز با جرات زندگي مي كرد و بسيار آرام و خرامان پشت سر كودك خود گام بر مي داشت تا ضمن اينكه در جريان فعاليت هاي كودك باشد بلايي را كه نگراني ها و كنترلگريهاي ديگران بر سر او آورده به كودكش منتقل نشود. اين كتاب به بررسي آثار كنترل گري و فشارهاي متعدد تحت عنوان تقويت و تشويق، تنبيه و غيره مي پردازد و با ارزيابي ديدگاه هاي مختلف هدايت كودكان بهسوي آينده، والدين و دست اندركاران تعليم و تربيت را براي انتخاب روش صحيح هدايت كودكان آماده مي سازد . از آنجا كه در سه دهه اخير شكاف ديدگاه هاي والدين و فرزندان آن ها در كشور ما افزايش يافته است فكر كردم كه اين كتاب بتواند موانع و عوامل عدم همانندسازي فرزندان با والدين را بالاخص در حيطه ارزش ها روشن سازد و راهكارهايي را در اين زمينه فراهم آورد. اميدوارم با مطالعه عميق اين اثر گامي دقيق تر در جهت اصلاح روش هاي تربيتي برداريم.
اسمعيلي
تقدير و تشكر
افراد بسياري بهطور مستقيم يا غيرمستقيم در به ثمر رسيدن اين كتاب نقش داشتند. در اين بين مايلم با تقدير از دو نفري كه مرا با نظريه خود- تعييني 1 آشنا كردند شروع كنم: ريچارد ريان و ادوارد دسي 2. بهعنوان دانشجويي كه در دانشگاه روكستر 3 تحصيل كرده، مجذوب اين نظريه و كار اين دو فرد خلاق و با استعداد شدم. از طريق نگاه آن ها بود كه متوجه پيوستگي قابل توجه اين نظريه با رشد كودك و والدگري شدم. بسيار خوشحالم كه فرصتي يافتم تا زيرنظر اين بزرگان بهتحقيق بپردازم. همچنين از دانشجويان بسياري كه در مطالعاتي كه در اين كتاب توصيف شده است حضور داشتند سپاسگزاري مي كنم ‐ از ميان آ نها سوزان گارلند، كارولين كوروسكي، وندي ديكورسي، كارن ژاكوب، كورينا بنجت، مارگارت سوئل، كريستين لاندري، لوري ويس، و ملاني فاركاس 4. طرح بسياري از مطالعات توصيف شده بيانگر همكاري آنان، و اتمام مطالعات بيانگر سختكوشي و تعهد آنهاست. حمايت دانشگاه كلارك 5 و همكاران من در اين دانشگاه بهويژه ميشل آديس و جمي مك هال 6 نيز جاي سپاس فراوان دارد. خود را به والدين و بچههايي كه وقت گذاشتند و در تحقيقات من شركت كردند بسيار مديون ميدانم. بدون گشودگي و تمايل آنها به تقسيم كردن زندگيشان با ديگران اين كار نمي توانست شكل بگيرد. تعدادي از مديران مدرسه به ما اجازه دادند تا به خانوادههاي آنها دسترسي داشته باشيم و از كار ما حمايت كردند. در ميان آنها، متيو ريان، آنتوني كاپوتو، وجودي فينكل 7 بهطور ويژهاي موثر بودند. به اتمامرساندن يك كتاب هميشه از آنچه بهنظر ميرسد سختتر است. من كتاب را در دورهي فرصت مطالعاتي خود در طي سالهاي تحصيلي 1998  1999 شروع كردم. اميدوار بودم آنرا در پايان سال به اتمام برسانم. دو سال بعد هنوز سخت تلاش ميكردم. درحين انجام اين كار، كمك و حمايت خانواده و دوستانم به من بسيار انگيزه ميداد. در يكي از روزهايي كه سختي كار بهشدت بر من فشار آورده بود، وقتي در وسط يكي از فصلها گير افتاده بودم، داشتم به اين فكر ميكردم كه كار را به زمان ديگري موكول كنم. در همين حين بود كه شنيدم دخترم اليسون كه تلفني مشغول صحبت با يكي از دوستانش بود، با غرور به او گفت "مادرم مشغول نوشتن يك كتاب است." و من دوباره به سر فصل برگشتم. دو دخترم، اليسون و ربه كا 1، الهام بخش بسياري از داستانهاي والدگرانه من در كتاب و فراتر از آن افكارم پيرامون كنترل والديني بودهاند. از آنها به خاطر عشقشان و تحملشان در برابر اشتباهاتي كه من در زمينه والدگري داشتهام سپاسگزارم. پدرم، سيمون گرولنيك 2، يكي از اصليترين منابع الهام بخش براي من بود - علاقه ي او به ايدهه اي خوب و داشتن روحيهي عقلاني مسري بود. باعث افتخار من است كه او چندين كتاب فوقالعاده نوشته است. اميدوارم از اين كتاب خوشش بيايد. چند تن از دوستان و خانوادههايشان آن قدر مهربان بودند كه تجربيات والدگري خود را در اختيار من گذاشتند و در فرايند نوشتن كتاب حمايتهاي لازم را از من به عمل آوردند. ماگزين گرولنيك، جودي تولي، اليزابت ميرو، دبي گادوين، كندي وينر، ماريا ماركنسون، لوري سافر، سوزان مرل، لوري اسكول، جنين ايدلسون، و ديان روزنكرانتز 3 به بسياري از نظرات من گوش كردند و پاسخ دادند. سپاسگزارم از لوآن واكر 4، نويسنده فوقالعادهاي كه به من در زمينه ساخت و جمله بندي كتاب كمك كرد. او نه تنها روح زندگي را به متن علمي كه جدي و كسلكننده است دميد بلكه دريافتها و تجربيات خود را در اختيار من گذاشت. لوآن در مورد داستانهاي كوتاهي كه در ابتداي هر فصل آمده است بسيار خلاقانه عمل كرد. در ادامه از افرادي كه در شركت لارنس اربام 5 در زمينه انتشار كتاب به من كمك كردند تشكر ميكنم. جودي آمسل 6 وقتي در اربام بود طرح پيشنهادي را خواند و از همان ابتداي كار از طرح حمايت كرد. اشتياقي كه او بهكار نشان داد و پندهايش در مراحل اوليه كتاب بسيار تاثيرگذار بود. بيل وبر و اريكا كيكا 7 همواره همراهان خوبي در كار بودند و در تكامل كار بسيار موثر بودند.
از كمك و سخاوت مالي چندين موسسه بسيار تقدير و تشكر ميكنم كه بدون حمايت آنها اين كار ممكن نميشد: بنياد ويليام تي گرنت 8، بنياد اسپنسر 9، و موسسه ملي  سلامت روان 1. بنياد ويليام تي گرنت به من اجازه داد با بسياري از پژوهشگران بااستعدادي كه نظراتشان بر كار من تاثير گذاشت ارتباط برقرار كنم.
در پايان بيشترين سپاس و قدرداني خود را از همسرم، جي 2 ميكنم: او از همان ابتدا به توانايي من در نوشتن اين كتاب باور داشت و دلگرمي و زماني را كه لازم داشتم در اختيارم مي گذاشت. عشق و حمايت بيپايان او به من اجازه داد كه پژوهشگر و والدي باشم كه هستم.
مقدمه
وقتي كورتيني 1 كارنامه ي نوبت اول خود را كه شامل سه نمره ي زير متوسط بود (يعني دو تا بيشتر از سري قبل) به پدر و مادرش نشان داد، آن ه ا به شدت ناراحت شدند و احساس كردند هرچه زودتر بايد كاري كنند تا سري بعد نمراتش بهتر شود، آن ها سعي كردند با اين مشكل بهگونه اي مثبت، برخورد كنند. فردا صبح وقتي مادرش كارنامه اش را امضا كرد، اطلاعيه اي براي كورتني درست كرد و به ديوار زد ، روي آن نوشته بود «. پنج دلار به تو خواهيم داد B ده دلار و براي هر نمرهي A سري بعد براي هر نمره ي » وقتي ليلي كارنامه ي خود را كه همه ي نمراتش زير متوسط بود به پدر و مادرش نشان داد نمرات سري قبلت خيلي ما را ناراحت كرد و اين بار از »: آن ها شوكه شدند و به او گفتند چند روز بعدي جو .« دفعه ي قبل هم نمرات بدتري گرفته اي، واقعا ما را نااميد كردي خانه شان بهطور ملموسي سرد و بيروح بود. والدينش بسيار كم و تنها درحد پاسخگويي به سوالاتش با او صحبت مي كردند. هدف آن ها اين بود كه ليلي كمي اذيت شود تا بلكه به خود بيايد. آن ها بدين طريق مي خواستند او را از ناراحتي بسيارِ خود، آگاه كنند.
اين دو رويكرد چه چيز مشتركي دارند؟ در هر سناريو والدين نگران و درگيرند . در پي آنند تا براي تغيير موقعيت كاري بكنند . حال سوال اين است كه كدام يك از اين واكنش هاي مذكور، كنترلكردن بهحساب مي آيد؟ اولي كه رويكردي مثبت است و از تشويق استفاده مي كند يا دومي كه رويكردي منفي است و سعي دارد با انتقاد و سرزنش، احساس گناه را در او برانگيزد؟ بسياري از مردم مشخصا مثال دوم را در دسته ي كنترلكردن قرار مي دهند. زيرا تقريبا اكثر افراد با اين نظر موافق هستند كه رفتار منتقدانه و خصمانه، همراه محرومساختن فرد از عشق و محبت بهمعناي كنترل 1996 ). بهراهحل والدين كورتيني بر م ي گرديم ، آن ه ا تصميم ، او خواهد بود (باربر 2 گرفتند از تقويت مثبت نظير تحسين، جايزه و ... استفاده كنند، تقويت مثبت اغلب به عنوان زمينهساز و تسهيلگر پيشرفت كودكان تلقي مي شود. من استدلال خواهم كرد كه پاسخ والدين كورتيني و والدين ليلي هر دو با كنترلكردن همراه بوده است. هر كدام از اين دو دختر در نتيجه ي رفتار والدينشان فشار مشابهي را تجربه مي كنند و هر دو براي پاسخگويي به واكنش والدينشان تحتفشار قرار دارند و نهايتا اينكه هر دو رويكرد هدف مشابهي دارند: وادار كردن كودك به تغيير رفتار . هر دو متمركز كرده بودند . در مورد « نمره » گروه والدين نگاه خود را بر نتيجه و پيامد يعني كورتيني، فشار به خاطر قولي بود كه براي يك جايزه ي مطلوب به او داده بودن د. در مورد ديگر، فشار بهخاطر ترس ليلي براي از دستدادن عشق و توجه مثبت والدينش بود . هر دو دسته طوري عمل كردند كه گويي راهحل مشكل فرزندشان را مي دانند. هر يك از اين دو كودك بيشتر و عميق تر درس بخواند، در واقع براي هدفي كار خواهد كرد كه ربطي به تمايلاتش ندارد. در مورد اول هدف اين است كه پول بهدست آورد و در مورد دوم براي اينكه از خشم و ناراحتي والدينش اجتناب كند. در هيچ يك از دو مورد كودك احساس عامل بودن و اينكه خودش به تنهايي قادر است تغييراتي را در رفتارش ايجاد كند ندارد. همچنين او احساس نمي كند كه رفتارش از خودش نشات مي گيرد و او ميتواند يك انسان فعال و موثر در زندگي باشد. رفتار او هرگز ريشه اي در اين عقيده ندارد كه نمرات خوب بهخودي خود، مهم و معنادار است. معناي دقيق كنترل والديني چيست؟ اين مفهوم جديد نيست. بيشتر مطالعات مربوط به والدين در 50 سال اخير نشان مي دهد كه محققان كنترل والديني را با اصطلاحات گوناگوني مطرح نموده اند كه هر كدام معناي خاص خودش را دارد . اين اصطلاحات ، عبارتند از: كنترل روان شناختي در برابر خودمختاريِ روان شناختي (باربر، 1996 ؛ شفر 1  والدگري خودمختار- حمايتگر ناميده مي شود (گرولنيك 1 و ريان، 1989 ؛ گرولنيك، ريان و دسي، 1997 ). كنترل بدون توجه به اينكه رابطه اش با كودك ان چطور است، بهعنوان يك نوع فن، شيوه اي براي استفاده از فنون - و يك مفهوم بيشتر روانشناختي، 1993 ). هر يك از محققان اصطلاح كنترل را ، نگريسته مي شود (دارلينگ و استينبرگ 2 براي اشاره به پديده هاي مختلفي بهكار برده است: برخي براي اشاره به نيازها و ملزومات دستيابي به كمال (بامريند، 1965 ) يا تلاش ه اي لازم براي اداره ي زندگي كودكان 1996 ) و ديگران آنرا براي اشاره به ش يوه ي ارتباط تقاضاه ا با هم ، به كار ، (باربر 3 مي برند(گرولنيك و ريان، 1989 ). چنين كاربردهاي متفاوتي از يك اصطلاح، ضمن ايجاد ابهامات و سردرگميهاي بسيار، مفيد يا مضر بودن كنترل براي كودكان را زير سوال برده است.
بعضي ابهامات بهخاطر اين است كه بسياري از تعاريف، مفهوم كنترل گر بودن و در كنترل بودن را با هم اشتباه گرفته اند. وقتي والدين و حتي برخي كارشناسان- مي فهمند كه من طرف دار سطوح پايين تر رفتارهاي كنترلگرانه هستم، با من مخالفت م ي كنند . آن ها فكر مي كنند من پيشنهاد مي كنم بهتر است والدين نقش خود به عنوان مرجع قدرت در زندگي كودكانشان را رها كنند و از مسئوليت هايشان در قبال فراهم نمودن نظم و انضباط و معيارهاي رهبري دست بكشند.
اين نمي تواند حقيقت داشته باشد. در اين كتاب مشخصا اثرات مثبت كنترلشدن را از اثرات منفي كنترلگر بودن متمايز مي سازم. آيا احتمال دارد كارشناسان و والدين بتوانند در مورد مفهوم كنترل گر بودن به يك اتفاق نظر برسند؟ من معتقدم مي توانند. اگرچه اصطلاحات گوناگوني كه محققان براي اشاره به كنترل والديني استفاده مي كنند بهطرق مختلفي با هم متفاوت است، همه ي آن ها نوعي والدگري را پيشنهاد مي كنند كه با اعمال فشار بر كودك ان براي اينكه به شيوه هاي خاصي فكر كنند و احساس يا رفتار كنند همراه است . وقتي والدين بهشيوه هاي كنترلگرانه عمل م ي كنند ، توانايي كودكان براي ابتكار و خلاقيت در كارهايشان را از بين مي برند و بهجاي آن باعث مي شوند كودكان تنها بهخاطر فشارهاي دروني يا بيروني رفتار كنند (گرولنيك، دسي و ريان، 1997 ). وقتي ارتباط والدين همراه با كنترلگري است احتمال دارد كودك ظاهرا از دستورات والدين اطاعت كند يا به گونهاي در مقابل آن مقاومت كند كه زيركانه و يا آشكارا با آن دستورات مبارزه مي كند.
در نتيجه كنترل، در شكلگيري تغييرات مثبتي كه والدين آرزومند آن هستند، ت اثيري ندارد. علاوهبراين ممكن است اثرات جانبي زيانباري بر رابطه ي والد- فرزندي بگذارد.
خواهيم ديد كه كنترل والديني در واقع به معناي فرياد زدن يا تنبيه بدني نيست . همان طور كه نتيجه ي نيت بد (يا خوب) والدين هم نيست، برخي رفتارهاي والدين كه با كنترل بسيار زياد همراه است ناشي از تمايل آن ها براي فراهم كردن بهتري ن موقعيت براي كودكانشان و اطمينان از اين است كه هيچ موقعيت مفيدي نيست كه كودكانشان در آن شركت نكنند و بهره نبرند. مادران و پدران همواره در پي كسب اطمينان از بههدر نرفتن استعداد و مهارت هاي كودكان خود هستند . كنترل گري سوالي است درباره ي استفاده از رويكرد منفي يا مثبت. والدين و ديگر مراقبان ، هم م ي توانند از طريق تنبيه بدني عمل كنند، هم از طريق پاداش و تشويق. اگر كنترل والديني يك سر پيوستار است، سر ديگر آن چيست؟ يك پاسخ حمايت والدين از خودمختاري است. حمايت از خودمختاري يك فرايند فعال است كه شامل آگاهي از چارچوب داوري كودك، حمايت از حل مستقلانه ي مس ايل، و شركت دادن كودك در ايجاد اصول و ساختارها ميشود. با استفاده از اين رويكرد، والدين انتخاب هايي را هم براي كودكانشان فراهم مي كنند و آن ها را در به ك ارگيري ابتكار و خلاقيت در كارهايشان تشويق مي كنند. هدف والدگري خودمختار- حمايتگر، كمك به ايجاد حس خودانگيختگي در كودكان و حمايت از تلاش هاي فعالانه ي آن ها براي حل مشكلاتشان است.
بياييد به مثال كارنامه برگرديم؛ سم كارنامه اش را كه نزديك به عالي بود اما بههر حال عالي نبود به خانه آورد. پاسخ خانواده اين گونه بود كه مثل يك گروه گرد هم نشستند و سعي كردند دلايل خود سم را براي گرفتن اين نمره بفهمند و ببينند او اشتباه خود را در كجا مي داند. گام بعدي اين بود كه ببينند سم چه قدم هايي مي تواند بردارد: آيا بهتر است خانواده ساعت مشخصي براي فعاليت درسي او انتخاب كنن د؟ آيا بهتر است معلمش بهطور خصوصي به او تدريس كند؟ حتي ممكن است در صورتي كه نمرات سم پيشرفت نكند لازم باشد خانواده تبعاتي را براي او تعيين كنند براي مثال، ممكن است لازم باشد سم يكي از فعاليت هاي فوق برنامه اش را حذف كند. بههرحال نكته ي مهم اين است كه خانواده با حضور سم درباره ي اين مساله با هم صحبت كنند و در تصميمي كه قرار است بگيرند نظر سم را هم بخواهند. در بخش آخر كتاب مبحث حمايت از خودمختاري را بررسي مي كنم و در پي يافتن اين هستم كه والدين چطور م ي توانند والدگريِ خودمختار- حمايتگر را در محدوده ي مدرسه، ورزش، و فعاليت هاي اجتماعي اجرا كنند. دو مفهوم كنترل و ابهام، در ادبيات پژوهش مورد توجه قرار گرفته است ، موضوع رفتار كنترلگرانه والديني نيز بهموقع بررسي ميشود.
در تلويزيون، روزنامه ها، و مجلات با نمونه هاي بسيار زيادي كه گاهي خندهدار و پيشپا افتاده اند و گاهي بسيار برجسته و دردناك بهنظر ميرسد، مواجه م ي شويم . مثلا در  ( يكي از مقالات اخير روزنامه ي نيويورك تايم ز (نيويورك تايمز، 16 جولاي، 2000 درباره ي راه هايي كه والدين سعي مي كنند با زيركي معلم دبستان كودك خود را تعيين كنند صحبت شده است. در داستان هاي زيادي، والدين بهدليل شركتدادن كودكانشان در نمايش هاي تاريخي بهخاطر منفعت خود محكوم شدهاند. والديني كه فرياد زنان در حاشيه ي زمين بازي بيس بال و فوتبال قرار مي گيرند، تقريبا آدم هاي مزخرفي مي شوند.
با اينحال حتي اين نمونه نيز مي تواند درجات هولناكي داشته باشد : اخير اً پدري ، پدر ديگري را هنگاميكه كودكانشان مشغول هاكي روي يخ بودند بهخاطر چشم و هم چشمي و رقابت كشت.
من كتاب را با بررسي مفهوم كنترل شروع كردم و توضيح خواهم داد كه پژوهش درباره ي تاثيرات كنترل بر پيشرفت كودكان چه درس هايي به ما ميدهد. سپس راه هاي خاصي از روش هاي آشكار و مشهود كه شامل تنبيه بدني است تا روش هاي پنهان، نظير تمجيد و تحسين كنترلگرانه - را كه والدين براي كنترل كودكان در پيش م ي گيرند
مطرح خواهم كرد. سپس تاثيرات كنترل بر اهداف مشخصي ك ه والدين ممكن است براي كودكانشان در نظر داشته باشند را بررسي مي كنم. اين اهداف مي تواند شامل، اهداف كوتاه مدتي مانند اطمينان از تسليم و پيروي كودكان تا اهداف بلند مدتي همچون تربيت كودكان براي درونيكردن قواعد رفتاري و پذيرش مسئوليت در قبال اعمال خود، باشد. تاثيرات كنترل بر روي اين اهداف مي تواند كاملا متفاوت باشد. يكي از اهداف اصليِ من فهميدن عواملي است كه باعث م ي شود والدين از كنترل استفاده كنند. عواملي مانند فشارها و تغييرات محيطي و اقتصادي و ي ا ويژگي هاي كودك، در ميزان كنترل موثر است. در وراي اين موارد، من بر منبع فشا رآور ديگري تاكيد دارم: كه از درون والدين برميخيزد. اين عامل حتي درباره ي والديني كه براي خودمختاري ارزش قايلند نيز صدق مي كند زيرا ممكن است دريابند كه اعتمادبه نفس آن ها وابسته به موفقيت و پيشرفت فرزندانشان است، اين فرايند كه خود محوري 1 در برابر .(1974، تكليف محوري ناميده مي شود، در فصل هاي بعدي مي آيد (شريف و كانتريل 2 وقتي والدين خود را درگير فعاليت هاي فرزندشان م ي كنند ، نتيجه احتمالا افزايش كنترل خواهد بود. براي توضيح اين پديده از پژوهش هاي مربوط به هيجان(مثلا، دسي، 1982 ) كه بر معلمان و دانشآموزان كالج تمركز دارد ، اشپيگل، ريان، كاستنر، و كافمن 3 و مطالعات خودم در مورد والدين ، استفاده م ي كنم . همچنين كارهايي در زمينه ي سرمايهگذاري والديني كرده ام كه در آن به كشف منابع زيستي ، محيطي، و تاريخي سرمايهگذاري روان شناختي والدين در مورد فرزندانشان پرداخته ام و اينكه چطور اين سرمايهگذاري، والدين را بهجاي تمركز بر فرايند كارِ كودكانشان، بر نتايج آن متمركز مي سازد. كاري كه در اينجا با عنوان كنترل والديني ارايه داده ام نتيجه ي نهايي چيزي است كه بعد از 18 سال كار پژوهشي و باليني و 10 سال مادري كرد ن در زمينه ي پيشرفت خودمختاري ياد گرفته ام. اين كتاب تا اندازه اي از تجربه ي شخصي مبارزه در يك دنياي رقابتي براي حفظ اين عقيده نشات مي گيرد كه حمايت از خودمختاري - كه من همواره تلاش مي كنم براي فرزندانم بهوجود آورم- در نهايت بهخوبي به كودكان كمك خواهد كرد.
چيزهايي كه ياد گرفته ام در زير آمده اند:
1. كنترل والدين مي تواند بهصورت پنهان انجام شود. در بسياري از رويكردهايي كه مورد قبول كارشناسان فعال در زمينه ي وال دگري است، كنترل به طور ناملموسي وجود دارد.
2. كنترل والديني بسياري از رفتارهايي كه اميدواريم در فرزندانمان جا بيفتد را از بين مي برد.
3. حمايت از خودمختاري كودكان حتي وقتي والدين باور عميقي به انجام آن دارند، يك چالش است.
من در اين كتاب قصد دارم كنترل والديني، معنا، عوامل تعيينكننده، و نتايج آنرا مورد بحث قرار دهم لذا سعي كردم كتاب را طوري بنويسم كه افراد گوناگون از قبيل پژوهشگران، روانشناسان باليني، دانشآموزان و همچنين والدين بتوانند از آن استفاده كنند. براي صحبت با چنين طيف گسترده اي از خوانندگان شيوه اي را در نظر گرفته ام كه پژوهش و نظريه را با تجربيات خودم و ديگران و همچنين مثال ه ايي از زندگي روزمره درهم مي آميزد. گذشته از همه ي اين ها- آنچه به درك اين كتاب كمك مي كند اين است كه- هر يك از ما نقش هاي چندگانه اي را در زندگيمان بازي مي كنيم. ما هم زمان دانشآموز، ايجادكننده و دريافتكننده ي كنترل هستيم.

مشخصات محصول

  • ناشر
  • بعثت
  • عنوان اصلی
  • روان شناسی تاثیر کنترل والدین و نتیجه معکوس آن بر کودک
  • مولف
  • ون دیز گرول نیک
  • مترجم
  • معصومه اسمعیلی، زهره شیر افکن
  • تعداد صفحه
  • 216
  • شابک
  • 9786005116755

دیدگاه‌ها

مجموع دیدگاه‌ها:

شما هم درباره این کالا دیدگاه ثبت کنید

کاربر گرامی ، جهت درج دیدگاه لطفا با نام کاربری خود وارد شوید .

با ثبت دیدگاه و مشارکت در ارائه توضیحات این کالا، به سایر کاربران در انتخاب کمک کنید

متاسفانه هنوز دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده

محصولات دیگر این دسته

مشاهده بیشتر

محصولات دیگر این برند

مشاهده بیشتر

خانه دسته‌بندی سبد خرید حساب‌کاربری