مقدمه
از دفتــرخیّام بخـوان راز جــهان
دریــاب درآن نقـش و نـگار دوران
و انـدرمحـک عقل بسنج این همه نقش
خودساز جدا نقش خوش از ناخوش آن
شا اسلام شا محمد ف
مترجم روسی رباعی های خیّام
اوکراین را به قصد همسایهی شمالیاش ترک کرده بودم. در آخرین ایستگاه منتهی به مرز، قطار توقف داشت، پیاده شدم. روی سکویی به موازات طول قطار، دست فروشها کالاهایشان را عرضه میکردند. به قصد خریدن بستنی به سراغ پیر زنی بستنی فروش رفتم. نگاهش که به من افتاد پرسید: " اهل کجایی ؟ " گفتم: " ایران"
بیدرنگ شروع به خواندن شعری کرد و پرسید: "می دانی از کیست ؟"
گفتم: "نه" . گفت : "این شعر از رودکی بود."
در حضور این پیرزن مرزنشین اوکراینی خجلت زده شدم. برای فرار از شرمندگی نشناختن شعر کسی که او را پدر شعر فارسی میخوانیم، آن چه در حافظه داشتم خواندم. تمام ناشده گفت: "پوشکین" و در ادامه چنین خواند:
" آن کس که به خوبان لب خندان داده ست
خون جـــگری به دردمنـدان داده ست
گر قسمت ما نـداد شادی ، غم نیـسـت
شادیم که غم ، هزار چـندان داده سـت "
گفتم: "خیّام" . با لبخند سری به علامت تأیید تکان داد و گفت: "من اشعار خیّام ، رودکی، فردوسی، و نظامی را خوانده ام."
مشابه چنین داد و دهش گفتاری، در مدت 5 سال که در سرزمین سرد بودم، چندین و چند بار برایم پیش آمد. به جرات می توانم بگویم من کسی را در اتحاد جماهیر شوروی سابق ندیدم که خیّام را نشناسد. مردمان روسیه و کشـورهای تازه استقلال رسیده، از جمله علاقه مندان ویژهی خیّام در جهاناند که رباعیهایش را عاشقانه میخوانند. همین امر انگیزهای شد تا در پی انجام پژوهشی دربارهی ترجمههای روسـی آثار خیّام باشم. البته باید گفت که عمرخیّام (1123 – 1040) ایــن ریاضیدان رباعیگوی ایرانی، جایگاه منحصربهفردی در سراسر جهان دارد. جذابیت اثر آفرینی او بهحدیست که رباعیهایش، هر ساله از سوی ناشران کشورهای مختلف به زبان های گوناگون تجدید چاپ میشود. به همین دلیل میتوان او را در زمرهی ریاضیدانان کمنظیر جهان دانست.
اما اگر بخواهیم یادی از مترجمان روسی زبان رباعیهای خیّام داشته باشیم، نامهای زیر در صدر جای دارند.
تخورژفسکی، رومر، درژاوین، پلیستیسکی، ستریژکف، یی.علییف، پانکراتوف، بوروسکی، الیخن، استا خورسکایا، ار.علییف، عثمانوف، لاتنیک، روزنفلید، لیتویننوا، گولوبی وا، لیپکین، تینگینا، سـدیخ، بنو ، بلمونت، سمنف، کوشنر، کورش، گروزینسکی، گوزلوسکی، نیکور، ژوکوفسکی، شامحمد ف، بوربا.
اندیشمندانی که نامشان در ادامه میآید نیز به تحلیل و تشریح فلسفه و جهان بینی او پرداختهاند. ار.علییف، عثمانوف، بوریسویچ، وارژاپتان، گولا، ایلیا سوف، شوکوفسکی، ماروچنیکف، روزنفیلد، یوشکیویچ، شمسییدنف، مینورسکی...
و مهم آن که هر یک از این ترجمهها وتحلیلها چندین و چندبار تجدید چاپ شده و جالب آن که ترجمههایی نیز از روسی به مجاری، لهستانی، اوکراینی، بلاروسی، ارمنی، و ... دیده میشود . بنابراین نام ایران و ایرانی را بیآنکه ایرانیان بدانند یا بخواهند، زنده و جاودان نگاه میدارند. خالی از لطف نیست اگر بدانیم روس زبانان با بزرگان ادب پارسی از دوران دانـشآموزی هنگامـی که کتابهای درسیشان را میخوانند آشنا میشوند . از این میان به رودکی، نظامی و خیّام توجه بیشتری دارند و فردوسی و حافظ و سعدی را نیز خوب میشناسند.
اما در خصوص این کتاب باید بگویم من در جستوجوهایم بهدنبال ارائهی یک مجموعهی مطابق با نسخه اصل نبودم که باور دارم چنین مطلوبی نه تنها وجود ندارد، و شاید پدید هم نخواهد آمد. آن چه در ایران و خارج از این مرز و بوم است. فقط سلیقههای انتخابیست، آن چه از پژوهش ها بر میآید، آن است که خیّام فقط حدود هفتاد رباعی سروده، اما بیش از یک هزار و هفتصد رباعی به او منتسب است که البته این نیز چیزی جز اعتبار افزون تر برای او نیست.
بنابراین آنچه امروز پیش روی شماست، چیزی جز سلیقهی ایرج رستگار نیست، با این تفاوت که تلاش کردهام از میان ترجمهها بهدنبال نمونههایی باشم که نزدیک به متن فارسی، صحیح تر، روانتر، شیواتر، دلنشینتر و گویاتر باشد، و در عین حال در میان نسخههای معتبر تکرار شده باشد.
دیگر آنکه فارسی و روسی را در کنار یکدیگر آوردم زیرا ترجمههای موجود فقط به زبان روسیست و استفادهی آن برای دانشجویان ایرانی که بهدنبال آموزش روسی یا روس زبانانی که علاقهمند به فراگیری فارسی هستند، مشکل است. این مشکل با نبودن نسخهی اصل رباعیهای خیّام و تنوع بسیار آن چه به او منتسب است دو چندان است. ضمن آنکه ترجمهی نظم به مراتب از نثر تخصصیتر است. بنابراین دوست داشتم خدمتی هر چند ناچیز به فراگیران زبان مادری خود و دیگر هموطنانم که پیگیر آموزش زبان روسی هستند کرده باشم.
در نهایت با تقدیم این کتاب به همهی مترجمان روسی زبان آثار خیّام، در مقابل تمامی آنان خاضعانه سر تعظیم فرود میآورم و تکرار می کنم آن چه میخوانید ترجمهی من نیست که تحقیق و انتخاب من است و در این راه از مساعدت دوست خوبم عزت اله الوندی بهره مند بودم.
ایرج رستـگار
اکتبر 2005