جالب است که، اطلاعات به دست آمده، از طریق مینیاتورها و نقش قالی ها، دو مشکل اساسی دارند: اول آنکه باغ ها و مناظری که در مینیاتورهای مکاتب بزرگ مانند ایرانی، مغول و حومه ی آن به تصویر آمده اند، آیا نشان دهنده ی واقعیتند یا ثمره ی رویاهای مرتبط با کلیشه های باستانی هستند؟ این مشکل تا حدودی از طرف لنتز( 1982) بدون طرح راهکار مرتبط با معماری بیان شده است. برای نقاشی ایرانی که لطافت و خیال پردازی خاص خود را دارد و از طرفی، با حالت دو بعدی ارائه می شود، رد هر گونه ارتباط آن با باغ های سلطنتی ساده تر به نظر می آید. این امر در خصوص نقاشی مغول، که درگیری واقع گرایانه ای با گیاه شناسی دارد، کمی دشوارتر است و دچار تضاد و دوگانگی می شود.