«وقتی به اتاق رختکن میرفتم به خود گفتم بهتر است شلوار گلوگشاد بپوشم و عصایی نازک بهدست بگیرم و یک جفت کفش گتوگنده به پا کنم و کلاه دربی هم بر سر بگذارم. دلم میخواست ظاهری بیقواره و ناجور داشته باشم: شلوار گشاد، کت تنگ، کلاه کوچک و کفشهای بسیار بزرگ.»
و بدین ترتیب بزرگترین بازیگر و کارگردان کمدی پا به عالم سینما گذاشت. در کتاب سرگذشت من، علاوه بر آشنایی با شرح احوال چارلی چاپلین در دورههای مختلف زندگی او، از دیدگاههای این هنرمند بیهمتا دربارهی هنر، سینما، تئاتر، بازیگری و بازیگران، نویسندگان و شاعران، و از جهاننگری او دربارهی جنگ و صلح، فقر و ثروت، تحدید سلاحهای هستهای و فلسفهی زندگی آگاهی مییابیم.