وین، پایان قرن نوزدهم. لو سالومه آمده است تا یوزف برویر، پزشک مشهور و استادِ زیگموند فروید را بیابد. او نگران دوستش، نیچه است. برویر باید اندیشمند بزرگ و تنها را که از سردرد شدیدی رنج میبرد، معالجه کند و او را از این گرفتاری برهاند. ولی نیچه نباید از این جریان بویی ببرد، سالومه از برویر تقاضا کرده که او را معالجه کند. برویر تصمیم میگیرد با روش جدید «بیاندرمانی» که بهتازگی در مورد بیمار دیگرش آنا او. تجربه کرده، او را درمان کند. برویر برای تشویق نیچه به صحبتکردن، وضعیت بیمار جوانش آنا او. را برای او تشریح میکند. بهاینترتیب میان برویر آرام و دلسوز، و نیچه حساس و خوددار، دوئل گفتاری تندی بهوجود میآید و هرچه این دو به هم نزدیکتر میشوند، برویر بیشتر متوجه میشود که فقط در صورتی میتواند نیچه را معالجه کند که وی اجازهی این کار را بدهد. یالوم تخیل و واقعیت را در یک شبکهی منسجم با هم ترکیب میکند؛ طوریکه شخصیتهای برجسته و بزرگِ دورانِ آغاز رواندرمانی زنده میشوند و با ما سخن میگویند.
دکتر اروین د. یالوم مدرس رواندرمانی در دانشگاه استانفورد و نویسنده کتابهای درسی روانشناسی مانند عشق و جلادش و داستان دیگرِ رواندرمانی است.