انتشار متنِ فرانسوی درسهای کُلژ دوفرانس ظاهراً برای نخستینبار در سال ۱۹۹۹ از سوی انتشارات گالیمار آغاز شد. انتشار متن انگلیسی آنها نیز چند سال بعد به قلم مترجمان مختلف، ازجمله گراهام برچل و دیوید ماسی، آغاز شد. تبارشناسی یا آنالیتیکسِ قدرتِ بهکارگرفتهشده در این درسها، هیچ میدانی را از حفّاریهای زیر و رو کنندهاش مستثنا نمیکند: امنیت، استعمار، ملیّت، نژاد و عقبه قومی، سکس، تربیت و پایش کودکان، جنون و اختلال روانی، سوبژکتیویته، حقیقتمندی، فاشیسم، لیبرالیسمهای اروپایی و امریکایی، دولت و ترفندهای مراقبت از اتباع، کنترلِ موالید، کُشتن و زندهگذاشتن، فرماسیون سرمایهداری، تنبیه و کیفر، و جنگ که خود مدل جامعه انسانهایی است که روابطی جنگآسا دارند.
زیستقدرت فوکویی، عبارت است از سیطرهی قدرت بر زندگی. مقصود از زیستقدرت، دستیابی قدرت به انسان به منزلهی موجودی زنده است، بهطوری که امر زیستی زیر کنترلِ دولت قرار گرفته، و دستکم، گرایشی به کنترل دولتی امر زیستی بهوجود آمده است. این یکی از اساسیترین پدیدههایی است که فوکو شکلهایی از آن را در قرن نوزده، و در میانپردههای ظُلمانیِ قرن طولانی بیستم، در استالینیسم و فاشیسم، مینمایاند. در مورد میزان وفاداری جورجو آگامبن، آنتونیو نگری، مایکل هارت، پل رابینو، دانا هاراوی، پاسکوئاله پاسکوئینو، آلبرتو توسکانو، ویلیام کونولی و طیف وسیعی از اندیشمندان این نسل به میشل فوکو، بر پایه درسگفتارهای مربوط به زیستقدرت و زیستسیاست بهتر میتوان داوری کرد.