رمان هنگامه ی خشم و جنون، کتابی سرشار از امید در ورای شرایط غم بار و دردناک، در سال 1940 انتشار یافت و با وجود گذشت بیش از نیم قرن، هنوز هم از حدت و تاثیر حیرت آوری برخوردار است. این رمان "سمبولیک" و استعاری، که به گفته ای منبع الهام مستقیم آن جنگ است، ماجرایی ساده دارد: آندره اس وست، بیمار روانی که آرزومند رستن از بند گذشته است و به دنبال آرامش می گردد، به جزیه کوچک و سرسبز و آرامی قدم می گذارد و در عالم بی خبری دختری را به قتل می رساند. ساکنان جزیره که دستخوش خشم شده اند، قاتل را به چنگ می آورند و در هیجان همگانی که عقل را منسوخ می کند، او را از پای در می آورند. پس از ارتکاب این عمل، روشن بینی و عقل سلیم باز می گردد.
"بذر برای آن که بتواند زندگی تازه ای به بار آورد باید در دل خاک جای گیرد"
مسلم است که این موضوعی سمبولیک است و برای این کتاب تعبیر های متعدد می توان یافت.
فهرست
درباره ی نویسنده 7
غرقاب 11
بذر درخاک 121